پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2014

کاهش قیمت نفت و افزایش ضریب نوشیدن جام زهر

اقتصاد مافیائی جمهوری اسلامی، چه آنجا که به ملاخوریهای ۴ و نیم [ ۱] ، ٢ و نیم  [۲] و پیش از آن  نهصد میلیون دلاری [۳] های اخیر برمیگردد، چه به گم شدن ٢٢ میلیارد دلار در دبی [۴] ، چه در ثروت افسانه ای خامنه ای که از طریق “ستاد اجرائی فرمان امام” جمع آوری میشود [۵] و چه فروش قاچاق روزانه نفت و طلا و مواد مخدر و هر چه که قابل قاچاق کردن باشد، یا باج گیری میلیون دلاری از قاچاق نفت عراق توسط سپاه  [۶] ، یا ریخت و پاشهای میلیونی و میلیارد دلاری ائمه و اصحاب جمهوری اسلامی … بخشا با سود حاصل از نفت گره خورده است. جمهوری اسلامی جامعه ای درست کرده است که بزرگترین سرمایه دار”خصوصی” اش سپاه پاسداران است که تخمین زده میشود بین یک سوم تا دو سوم کل تولیدات ناخالص ملی را بدون هیچ حساب و کتابی در دست خود دارد. این موناپولاسیون البته اتفاقی نیست و میشود بطور قطع گفت که اجتناب ناپذیر بوده است. حکومت مافیائی را نهایتا یک نهاد مافیائی میتواند بچرخاند. سپاه پاسداران، این نهاد اقتصادی غول پیکر نظامی- اقتصادی در کنار شرکت ملی نفت ایران، که نزدیک به ٢٠ درصد از تولید ناخالص ملی ایران را در دست دارد و سومی

مسعود كیمیائی٬ قیصری كه قیصر ماند *

یكی از مشكلات اساسی صنف نویسندگان و هنرمندان در ایران این است كه جامعه و از جمله صنف هنرمند و نویسنده٬ تنها در مقاطع كوتاهی كه جامعه دچار تلاطم های عظیم و انقلابی بود٬ توانستند قدری مزه آزادی بیان را بچشند. قاعدۀ كار در حكومتهای تا كنونی در ایران٬ از حكومتهای شاهنشاهی گرفته تا جمهوری اسلامی٬ كنترل بیان بوده است. حكومتهای تاكنونی در نتیجه حوزه فعالیت نویسنده و هنرمند  را كاملا سیاسی كردند٬ اما امر به برخی نویسندگان و هنرمندان مشتبه شده كه سیاسی شدن شغلشان نتیجه نویسندگی و هنرمندی خودشان بوده است. در این دید وارونه٬ كاربرد عبارتهائی مبهم  -- آگاهانه و ناآگاهانه-- متدوال شده است. عبارتهایی نظیر نویسنده و هنرمند سیاسی "مبارز"٬ "خلاف جریان"٬ "شورشی"٬ "مخالف قدرت"٬ "متعهد"٬ "روشنفكر" و ... این یادداشت مختصر تنها به مقطع سالهای پس از ٣٢ متمركز میشود. اول بریم سراغ این قضیه سیاسی بودن و نبودن هنر و نویسندگی سیاسی بودن یعنی چه و چه كسی آنرا تعیین میكند؟ چه كسی تعیین میكند چه مقوله ای سیاسی است؟ اصلا سیاسی بودن یعنی چه؟ هر امری

تابو: علل پیدایش و ملزومات شکستن

تصویر
پنجم آپریل ٢٠١٤   این نوشته نه تحلیل و اعلام موضعی درباره اعتراض اخیر عریان در هشتم مارس، که حاصل غور کردن به مفهوم تابو است. پرداختن به جنبه‌ای حاشیه‌ای از آن فرم اعتراض است که اغلب تحت عنوان تابوشکنی معرفی میشود. این نوشته معرفی بحثی است که بنظر من ربطی به جنبش برابری طلب زن و مرد ندارد. این نوشته ادعائی مبنی بر رسیدن به یک نتیجه‌گیری قطعی برای معضلی که مطرح میکند ندارد. تابو شکنی، بمعنای عملی آن در سطح جامعه، یعنی لغو ممنوعیت رفتار یا گفتاری که امروز( اغلب هم قانون و هم) اکثریت جامعه ممنوعیتش را بعنوان یکی از ارزشهای لازم زندگی اجتماعی پذیرفته است. تابو شکنی برای عملی شدن ممکن است هم با ممنوعیت قانونی رفتار و گفتار دربیفتد و هم با باور مردمی که اخلاقیاتی را بعنوان ارزشهای لازم در زندگی اجتماعیشان پذیرفته اند. سؤالاتی که این نوشته با تمرکز روی تابوی عریان شدن در جامعه تلاش میکند به آن‌ها بپردازد عبارتند از: آیا تابوها بخودی خود بوجود آمده‌اند و بخودی خود از بین خواهند رفت؟ ملزومات از بین بردن آن‌ها چیست؟ آنچه در غرب بعنوان «انقلاب جنسی» از دهه ۶ ٠ آغاز شد، در بلوک شرق،

باز هم درباره هنر٬ هنرمند و سیاست

تصویر
سعید سلطانپور نمایش تهوع آور دیدار هنرمندان ملی- اسلامی با روحانی در تالار رودكی علاوه بر محكومیت آن از طرف  اپوزیسیون جمهوری اسلامی مباحث و نظرات قدیمی حول نقش هنر٬ هنرمند و دخالت او در سیاست را نیز دامن زده است. دربرخی از این مباحث گوینده٬ خواه هنرمند یا غیر آن٬ اغلب بشكلی مبهم به تعریف هنر و نقش و "وظیفه" هنرمند در سیاست و معضلات پرداخته است.   این یادداشت خطاب به این دوستان عزیز است كه بدرست نشست "هنربندان" ملی-اسلامی با روحانی را محكوم كرده اند.  در این مختصر قصد ندارم هنر یا هنرمند را تعریف كنم ( 1 ) اما به بررسی دو سوال پایه ای در این مباحث خواهیم پرداخت. اول٬ هنرچگونه بر ما متجلی میشود؟ دوم٬ نقش هنرمند در سیاست چیست یا چه باید باشد؟ ( 2 ) بنظر میاید اگر ما جواب سوال اول را روشن نكرده باشیم٬ پاسخ به سوال دوم سرراست و آسان نخواهد بود. بنابراین فكر میكنم گره گاه اصلی تعریف تجلی هنر باشد. صرفنظر از تفاسیر و برداشتهائی كه ما میتوانیم  از هنر داشته باشیم٬ احتمالا بر سر تجلی هنر٬ شكلی كه هنر خود را به ما عرضه میكند توافق داشته باشیم٬ یعنی "هنر

ضد آمریكا زدائی و ما

تصویر
كارنامه سراسر سركوب وخونریز حسن روحانی پس از ٥ ماه ریاست جمهوری اسلامی انسجام عملكرد او را در تمام طول عمر جمهوری اسلامی بنمایش میگذارد. اعدام نزدیك به ٥٠٠ نفر٬ افزایش ٣٠ درصدی بودجه نیروهای سركوب (ارتش٬ سپاه٬ وزارت اطلاعات و ...)٬ بر ملا شدن ارقام نجومی چپاول دست اندر كاران جمهوری اسلامی كه روحانی را وادار كرد نوار مردم فریب و كسل كنندۀ "پول نداریم٬ احمدی نژاد مدیریت بلد نبود" را عوض كند٬ سركوب اعتراضات كارگری٬ اذیت و آزر هر چه بیشتر زندانیان سیاسی٬ براه اندازی مجدد بساط قرون وسطائی سنگسار٬ "منشور حقوق شهروندی" ای كه باقرار نزدیكان جمهوری اسلامی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ارتجاعی تر است تزئین كننده كارنامه سیاه روحانی پس از پنج ماه ریاست جمهوریست. در كنار موارد فوق روحانی دل غرب٬ خصوصا هیئت بازدید كننده اروپای واحد از مجلس اسلامی و هیئت حاكمه آمریكا را با "توافق ژنو" ربوده است. ظاهرا وعدۀ ریلكس كردن تولید هنر و ادبیات در جمهوری اسلامی چسب تجمع بی مایه ترین كاسه لیسان  ملی- اسلامی این صنعت پروپاگاندائی جمهوری اسلامی در تالار رودكی شد. این مج

روحانی زیر فشار فرهنگی ما به غلط كردم افتاد

تصویر
بادمجان های دولتی بادمجان ها در حال دعا قبل از هر چیز باید اینرا تاكید كرد كه استقبال اساسا جمعی از دست اندركاران صنعت دولتی فیلمسازی و كاغذ سیاه كن در ایران از روحانی در تالار رودكی برابر با دیدار هنرمندان و ادبا در ایران با او نیست. (در مورد ماهیت فعالیت این "ادبا" به " ماهواره و آل احمد های پلاستیكی "٬ منصور حكمت٬ رجوع كنید). صنعت فیلمسازی حتی بدتر از آن است. پر هزینه ترین شاخه تولید محصولات هنری است. سرمایه گذاری در این صنعت در ایران اساسا ( بالای ٩٠ و چند درصد) از طریق دولت صورت میگیرد. چرا سرمایۀ خصوصی به این صنعت علاقه ندارد؟ بجز معدود كارهائی٬ پروسه ساخت فیلم بنا به طبیعتش نمیتواند زیرزمینی باشد. تولید فیلم در جمهوری اسلامی یك پروسه پردرد دولتی- اسلامی را طی میكند و به این دلیل سرمایه خصوصی كه براحتی میتواند بر گردۀ كار ارزان در هر صنعتی پول پارو كند و حمایت جمهوری اسلامی را   پشت سرش داشته باشد٬ سرمایه (و راستش حیات فیزیكی خود) را در صنعت پرریسك و ایدئولوژیك و كم منفعت فیلمسازی به هدر نمیدهد. قبلا در" مخمصه جوائز جدائی نادر از سیمین و هویت ضد آ