پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2015

What do Trump, Michael Moore and Miss Puerto Rico have in common?

تصویر
Michael Moore protests Trump’s anti-Muslim remarks by a "We are all muslim" sign in front of Trump Tower. By doing so Mike falls into the trap that Trump - and the Islamists -- set up for him, e.g. arbitrarily assigning religious ID to a whole population. In response to Mike, Miss  Puerto  Rico Destiny Velez tweets him with some nonsense  comparison between Islam and Christianity where she suggests 'we all need to be Christians'.     In order to understand what the fuss is about we need to remember that a Muslim is not necessarily an Islamic terrorist; however, an Islamic terrorist is necessarily a Muslim. The distortion of the above results in either racism towards people attributed to 'Muslims' or a coalition with political Islam, the hotbed of Islamic terrorists. Racists equate all Muslims with Islamic terrorists while the Western establishment, including the pro-Islamic Left,  acquit all  Muslims including the terrorists from Islamic  atrocities  a

چرا سندرز كاندید مطلوب سرمایه داری است

تصویر
بمنظور اطمینان خاطر دادن به دم و دستگاه سرمایه داری، توماس پیكتی چه در كتاب سرمایه داری در قرن بیست و یكم و چه در مصاحبه های متعددش با رسانه های عمومی بارها تكرار كرد كه او در هنگام فروپاشی دیوار برلین در سال ١٩٨٩ ، ١٨ ساله بود. میگوید هیچ تعلقی به جنبش سوسیالستی نداشت و دلتنگ نظام "دیكتاتوری شوروی" نبود. میگوید فروپاشی دیوار برلین باعث شد او "علیه لفاظی سست ضد سرمایه داری واكسینه شود". بر اساس همین استدلال جوانان ١٨ تا ٣۵ ساله ای كه جنبش ضد سرمایه داری اشغال وال استریت را در سال ٢٠١١ براه انداختند، هیچ خاطره ای از فروپاشی دیوار برلین و "كمونیسم" بلوك شرق نداشتند. آنها علیه لفاظی های پوچ در جاودانگی سرمایه داری، "هیچ آلترناتیوی نیست"، واكسینه شدند. اگر پیكتی با پروپاگاندای ضد كمونیستی غرب به هواداری از سرمایه داری رسید، جوانان معترض در آمریكا در زندگی عینی خود به ضدیت با سرمایه داری رسیدند. پیكتی، نوجوان نسل قبل، اقتصاددان و مشاور (مصلح) وال استریت شد، جوانان امروز در آمریكا اشغالگران وال استریت از آب درآمدند. نسل جوان امروز در آمری

بافت كارگری، سازماندهی كارگری ـ قسمت اول

تصویر
احتمالا خواننده این سطور با مباحث تغییر بافت كارگری   در چند دهه گذشته   آشنا باشد. در سطح اقتصادی، بورژوازی   مدعی است كه كاربرد تكنولوژی كامپیوتری در چهار دهه گذشته باعث   كاهش مشاغل تولیدی، یعنی كاهش تعداد كارگران كارخانه ای شده است و اینرا دلیلی بر رد تئوری ارزش ماركس قلمداد میداند. در سطح سیاسی، سیاستمداران سرمایه داری تغییرات در بافت كارگری را دلیلی بر مردود شمردن تئوری انقلاب اجتماعی ماركس میدانند.   نتیجه میگیرند   سرمایه داری ابدی است. ضمن اینكه مباحث فوق و پاسخهای مكرر ماركسیستها به ادعاهای نظریه پردازان بورژوا قدمتی به عمر طرحشان دارد، كمونیستها لازم است در هر مقطع تاریخی با بافت جاری كارگری آشنا باشند. اهمیت این امر بیش از درگیر شدن در مباحث نظری ــ كه در خود ضروری و مهم است ــ داشتن تصویر دقیق و امروزی از بافت كارگری بمنظور جرح و تعدیل یا تغییر اشكال سازماندهی و مطالبات متناسب با آن است. دعوای نظری بكنار، آنجائی كه اقتصادددان بورژوا نقش مشاوره ای به طبقه خود دارد، فاكتها را بدون سكسكه و لفافه بیان میكند. در گزارشی كه در "تلگراف" لندن پریروز (٢٣ سپتامبر)

سوریه: ژوكر داعش، كیش روسیه به آمریكا، مردم مچاله

تصویر
جنگ جاری بین دو بلوك سیاسی سرمایه داری در سوریه حول بود و نبود اسد قطبی و پیچیده شده است. در این میان داعش نقش ژوكر را برای دو طرف بازی میكند. ضمن اینكه آمریكا فاصله خود را با داعش حفظ میكند و به محدود عملیاتهائی علیه آن اقدام میورزد، آمریكا داعش را دشمنِ دشمن خود تلقی میكند. تعلل و كوتاهیهای آمریكا در زدن داعش در این متن قرار میگیرد. استدلال این موضع ساده است: داعش علیه اسد میجنگد پس با آمریكا هم جبهه است. آمریكا ضمن اینكه ائتلاف رسمی ای با داعش ندارد و آنرا موتلف استراتژیك خود در منطقه نمیداند، قصد نابودی داعش را نیز ندارد. داعش قصاب باشی ای است كه امروز برای آمریكا كاربرد دارد. محدود عملیات هوائی آمریكا علیه داعش بقصد كنترل آن است، نه نابودی آن. پیش از این، كوتاهی آمریكا در زدن داعش در جنگش با نیروهای پ ك ك در كوبانی نشان داد كه  با بیعملی خود عملا حامی داعش و مخالف نیروهای كرد است. تركیه و عربستان در حمایت از داعش خودسری نمیكنند، با آمریكا هم خطند. همچنین، آمریكا داعش را بعنوان لولو خورخوره نیاز دارد. دادن چنین تصویری از داعش هم به داعش كمك میكند تا با رعب ایجاد شد

ضد نئولیبرالیسم = جناح چپ سرمایه داری

تصویر
برخلاف لیبرالیسم قرون 18-19 میلادی که مبانی نظری سرمایه داری در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بود، مدعیان تز "نئولیبرالیسم" این دکترین خود ساخته را منحصرا به مجموعه ای از سیاستهای اقتصادی اطلاق میکنند. نٸولیبرالیسم مخالفت با دخالت دولت در بازار است، نقطه مقابل سرمایه داری دولتی است. پس از اشاعه این ترم در محافل آکادمیک غربی در دهه 80 میلادی، کاربرد نٸولیبرالیسم بعنوان مترادف سرمایه داری یا "سرمایه داری معاصر" در میان سازمانها و شخصیتهای چپ در غرب رایج شد. فروپاشی سرمایه داری دولتی شوروی و حاکمیت بازار آزاد در بلوک سابقا شرق، محبوبیت کاربرد نئولیبرالیسم را به اوج خود رساند. نٸولیبرالیسم با سه مشخصه اصلی اقتصادی معرفی میشود: الف) خصوصی سازی. ب) مقررات زدایی از بازار. پ) ریاضت اقتصادی. ضد نٸولیبرالیسم برای درک مفهوم و جایگاه ضد یت با نئولیبرالیسم ما باید نقطه مقابل نٸولیبرالیسم را در سه جز اصلی آن بیابیم. الف) خصوصی سازی: آنچه در این بند گمراه کننده است لغت "خصوصی" است. خصوصی سازی نقطه مقابل مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید نیست. خصوصی سازی

راه حل سوریه چیست؟ قسمت دوم

تصویر
با مشاهده مواضع و دلمشغولی های نیروهای چپ در مورد فاجعه جاری انسانی در سوریه یك نكته كاملا روشن است : عدم توافق چپ در طرح صورت مسئله. تعداد تعابیر مختلف از صورت مسئله برابر با تعداد گرایشات مختلف در درون چپ است. راه حل نیز به همان تعداد متفاوت   است. پس قبل از پرداختن به راه حل، این نوشته تلاش میكند به تشریح صورت مسئله از منظر این قلم بپردازد. تعیین صورت مسئله در سوریه تابعی از جایگاه سیاسی گوینده آن است. طیفهای متنوع رفرمیستی و خلقی با ادعای "ضد امپریالیستی" پشت سر اسد و بلوك روسیه بخط شده اند. ناسیونالیستهای چپ كه در كوبانی و تحت رهبریت پ ك ك تفنگ بدست گرفته اند نیز جزئی از ائتلاف اسد و جمهوری اسلامی بر علیه داعش هستند. اینها داعش را ساخته پرداخته امپریالیسم آمریكا معرفی میكنند تا موضع ضد امپریالیستی شان را توجیه كنند. جالب اینجاست كه همین چپ برای آمریكا در بمباران مقرهای داعش كف میزند. انتقادش از غرب كم كاری در بمباران داعش است! حاشیه ای ترین طیف چپ، چپ منزه، فاجعه انسانی ٢٢ میلیون نفره در سوریه را نتیجه مستقیم "استثمار نیروی كار" میبیند و برایش راه حلی

راه حل سوریه چیست؟

تصویر
این یادداشت امیدوار است به بحثی درباره راه حل انسانی معضل سوریه از منظر چپ سوسیالیستی دامن بزند. جنبش وسیع و همگانی و سیاسی  جاری بر سر معضل پناهندگی در اروپا بنظر میاد سوسیالیستها را بار دیگر دچار سردرگمی كرده است. برخی به تحلیل علل و راه حلها از چشم حاكمان اكتفا كرده و تحرك مردم را صرفا از سر ترحم "انساندوستانه" میدانند. بعبارت دیگر، از آن منظر جنبش جاری جائی در راه حل ریشه ای معضل خاورمیانه ندارد. بخشی نیز دنباله روان تحرك شده اند و برای مردم كف میزنند. این چپ تا این لحظه قالب سیاسی تحرك را نتوانسته است فرموله كند و در مقابل توده مردمی كه باید در صحنه نگه داشته شوند بگذارد. در سال ١٩٨٩ فدراسیون پناهندگان ایرانی (فدراسیون) با دو مشخصه بنیاد نهاده شد. یك: همبستگی پناهجویان و مزدبگیران كشورهای میزبان راه حل معضل پناهندگی است. دو: پناهندگی پدیده و معضلی سیاسی است و معضل پناهندگان ایرانی مستقیما نتیجه حاكمیت جمهوری اسلامی در ایران است. بیست و شش سال بعد، مشخصه اول آن نهاد در یك سطح وسیع اجتماعی عینیت یافته است. "حل معضل پناهندگی بدست خودمان" دیگر شعار