پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2016

برجام انجام شد، شكستن رمز "پیروزی یا شكست برجام"

تصویر
چندین ماه است كه دو جناح جمهوری اسلامی ازجمله با كد "پیروزی یا شكست برجام" سیركی را براه انداخته اند كه نهایتا هر دو جناح را به نتیجه گیری واحدی میرساند: مردم ریاضت بكشید! شكست یا پیروزی، معیار چیست؟ تا آنجا كه به ارزش اسمی توافقنامه برجام برمیگرده، هر دو طرف توافقنامه به تعهداتشان عمل كردند، جمهوری اسلامی مراكز اتمی اش را بست، و توان غنی سازی اورانیوم را از بین برد و در مقابل آمریكا و غرب تاكنون بیش از ٩٠ درصد از تحریمهایی كه آمریكا، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل روی جمهوری اسلامی مقرر كرده بودند را برداشتند. خب كجای این شكست و كجاش پیروزی است؟ برجام هر چه بود بواقع انجام شد. وقتی ارزش اسمی این توافقنامه را خراش بدیم و بدلایل نانوشته ای كه این توافق حاصل آن بود، برسیم متوجه میشیم كه دعوا و اسم رمز "پیروزی و شكست برجام" بر سر چیست. جناح اصطلاح طلب با تبلیغات كر كننده و نیشهای باز وزرا و رئیس جمهورش * امیدوار بودند * كه پروسه بسرانجام رساندن برجام تبدیل به پروسه * نرمالیزه كردن حكومت * شود. توجه كنید كه مقصد اجرای مفاد برجام نیست ــ مفادی كه بهرحال به انجام

بحران هویتی حاكمیت در تركیه ـ فصل سوم: راه حل سوسیالیستی

تصویر
اگر سوسیالیستهای ماركسیست در تركیه وجود داشتند، حتما محفلی، تشكلی داشتند. احتمالا شخصیتهای شناخته شده ای داشتند. حتما نظریه هائی را مطرح كرده بودند و توده ای را مخاطب قرار داده بودند. آنها با توجه به تاریخ معاصر و مالامال از كودتا در تركیه، لابد یك بروشور "چگونه با كودتا برخورد كنیم" را پیش از وقوع كودتای ناكام آماده كرده بودند. اگر چنین سوسیالیستهائی وجود میداشتند، حتما از همان دقایق اولیه اعلام كودتا، متشكل و منظم به بسیج توده ای همت گماشته و خود پیشقدم بدستگیری قدرت سیاسی میشدند. این اگر های بزرگ تنها بیان كننده این حقیقت است كه چنین چپی در تركیه وجود خارجی ندارد. باید آنرا ساخت. برای ساخت چنین چپی چه باید كرد؟ اولین قدم بنظر من بیان همین كاستی ها از طریق ارائه راه حل بالاست. بعبارت دیگر، راه حل سوسیالیستی در تركیه در حال حاضر  بیان راه حل سوسیالیستی  است. این راه حل قابلیت اجرائی ندارد چون قابلیت اجرائی یك راه حل برابر با نیروی اجرائی آن است. آیا میتوان از راه حل سوسیالیستی صحبت كرد بدون آنكه توان اجرائی آن را نشان داد؟ حتما میشود. بقول ماركس  "نیروی مادی بای

بحران هویتی حاكمیت در تركیه ـ فصل دوم: تناقضات حاكمیت

تصویر
سكولاریسمِ كمالیسم هیچگاه نه توانست و نه میخواست از جامعه مذهب زدائی كند بلكه هدف بانقیاد در آوردن اسلام بمنظور مدرن كردن جامعه برای برقراری روابط سرمایه داری بود.  ضمن اینكه جدائی دین از دولت اهمیت بسزای اجرائی در قطع دست مذهب در زندگی مردم دارد، اما سكولاریسم یك دستگاه فكری نیست. یك روابط تولیدی نیست. یك سیاست اجرائی محدود و تفسیرپذیر در جدائی دین از دولت است. سكولاریسم اگر چه اولین قدم در مسیر مذهب زدائی، اما مترادف با مذهب زدائی نیست. برای مذهب زدائی باید ریشه های روابط اجتماعی كه مذهب در آن نقش بازی میكند، از جمله سرمایه داری، را خشكاند. بسیاری از گروههای مذهبی خود را سكولار معرفی میكنند. بن علی و مباركِ ِمخلوع سكولاریست بودند درحالیكه دمكراسی های كانادا و آمریكا نیمه سكولارند. سكولاریسم آتاتورك و رضا شاه با استبداد باجرا درآورده شد. اسلام در دستگاه حكومتی تركیه عثمانی، عجین شده در ساختار حكومتی خلیفه گری، سد راه مدرن شدن سرمایه داری در تركیه بود. "مذهب زدائی" كمالیسم در همینجا متوقف میشد. این را داشته باشید، حال به فضای سیاسی تركیه در دهه نود برگردیم. فروپاشی بل

بحران هویتی حاكمیت در تركیه ـ فصل اول: دیروز

تصویر
  آنچه امروز سرمایه داری تركیه با آن روبرروست، در درجه اول یك بحران هویتی حاكمیت است. برای درك این بحران لازم است مروی به ساختار حكومتی در تركیه و هویت سیاسی منطبق بر آن در دوره معاصر داشته باشیم. شناخت ریشه های بحران جاری و جایگاه نیروهای اجتماعی در آن، از جمله كارگران، میتواند ما را در رسیدن به ارائه یك راه حل كنكرت سوسیالیستی یاری رساند. تركیه مدرن از بدو تولد تا اواخر دهه نود میلادی قرن گذشته یك ساختار حكومتی نظامی داشت. كاركرد این ساختار در سه دوره ای كه تركیه از ١٩٢۵ با ختم رسمی خلیفه گری و اعلام جمهوری آغاز كرد و تا انتهای دهه نود ادامه داد متفاوت بود. دوره اول با جنگهای استقلال و بنیاد گذاشتن تركیه نوین شروع و تا پایان جنگ دوم جهانی ادامه یافت. این دوره ای است كه بورژوازی تركیه با هویت كمالیسم، یعنی مدرنیته، سكولاریسم و ناسیونالیسم تركی تداعی میشود، روبنائی سیاسی كه برای به روز كردن زیرساخت سرمایه داری در تركیه لازم بود. تركیه در جنگ دوم جهانی خود را بیطرف اعلام كرد اما بلافاصله پس از پایان جنگ متحد غرب در جنگ سرد شد. شروع جنگ سرد كه با تنشهائی بین آمریكا و شوروی ا

برای بایگانی: جایزه امسال كن

تصویر
بقول بصیر نصیبی عزیز، گیریم فیلم  اخیر  فرهادی یك شاهكار هنری باشد، شاهكار كارگردانی، سناریو نویسی، بازیگری، فیلمبرداری، صدابردای، صحنه سازی، موسیقی متن، نورپردازی و غیرآنها باشد، جایزه را نهایتا به افراد میدهند، به نوار یا فایل فیلم كه نمیدهند. حال این فرد میتواند كن لوچ یا یك بسیجی باشد. چرا دامنه گیرندگان یك جایزه میتواند چنین متغیر باشد؟ برای جواب هم باید به موسسه اهدا كننده جوایز و هم به نفس جایزه دادن رجوع كرد. این البته مبحثی جداگانه است و من در انتهای این یادداشت اشاره ای به آن خواهم كرد. طبیعی است كه مقایسه بالا مقایسه یكسانها نیست چرا كه كن لوچ ریشش برای ساختن یك فیلم سینمائی گرو دولت نیست. فرهادی هست، بازیگر بسیجی كه تكلیفش روشن است. قبل از ادامه نكته ای تكراری را مختصرا مطرح كنم. ما در ایران سینمای زیرزمینی – بمعنای خلاف جریان، مستقل، مخالف دستگاه فكری حاكم-- نداریم. راستش نمیتوانیم داشته باشیم. میتوان موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات، رقص و حتی تئاتر زیرزمینی داشت اما بجز استثنائاتی در تولید فیلمهای مستند ــ كه در اصل مجموعه ای از مصاحبه های بواقع زیرزمینی است

تناقض تئوكراسی با سرمایه داری از دید حكمت و چالشهای امروز

تصویر
دیروزسخنرانی كوتاهی از منصور حكمت تحت عنوان "تناقض كاپیتالیسم و تئوكراسی" را شنیدم (*) كه توصیه میكنم علاقمندانی كه هنوز با این نقد پایه ای حكمت به اسلام سیاسی برخورد نكردند به آن گوش دهند. در این سخنرانی علاوه بر اینكه تناقض پایه ای اسلام سیاسی با كاپیتالیسم را پروسه انباشت سرمایه ــ كه بنوبه خود مستلزم برسمیت شناسی رابطه حقوقی مالكیت خصوصی بر ابزار تولید است و اسلام سیاسی آنرا رعایت نمیكند ــ   تاكید میكند، او احتمالات مختلف را در سرنوشت اسلام سیاسی مطرح میكند. باین ترتیب او بدرست بر تحلیل مشخص از شرایط مشخص تاكید دارد. باینترتیب بخشی از بحث او پایه ای و مادام كه سرمایه داری حاكم است معتبر است و بخشی دیگر مستلزم داده های روز است. این یادداشت روی بعد دوم بحث در متن موقعیت جاری سرمایه متمركز میشود و امیدوار است به یك بحث حول جایگاه امروز اسلام سیاسی در متن انباشت متزلزل سرمایه در ابعاد جهانی دامن بزند. تناقض انباشت سرمایه با تئوكراسی حداقل دوبار در جمهوری اسلامی به شكلی حاد بروز كرد، یكی در پایان دادن به جنگ با عراق و دوم در عقب نشینی از پروژه هسته ای. در هر دو مورد

منافع مشترك انتخابات در آمریكا و معركه انتخاباتی در ایران

تصویر
شواهد حكم میكند كه هیئت حاكمه آمریكا تمام قد پشت سر هیلاری كیلنتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا ایستاده است. حزب جمهوری خواه با دلقكهائی كه بعنوان كاندید ریاست جمهوری این حزب بخط كرده است (عملا و درست مانند انتخابات ریاست جمهوری در دو نوبت گذشته) قصد بدست گیری ریاست كاخ سفید را ندارد. چرا؟ در آمریكا سیاستهای داخلی و خارجی اهمیت یكسانی دارند. به این دومی توجه كنیم. جمهوریخواهان خودشان را نماینده قدر قدرتی و قلدری آمریكا قلمداد و معرفی میكنند. این تصویر با واقعیت امروز آمریكای در حال افول همخوانی ندارد. سیاستمداری كه از دل جمهوریخواهان بخواهد هم قلدری كند و هم عقب نشینی، دلقكی مانند تد كروز یا بدتر از آن ترامپ از آب درمیاید. دمكراتها علیرغم اینكه در هنگام بدست گیری سمت ریاست جمهوری آمریكا مجری بیشترین تعداد جنگها و قتل عامها در سراسر دنیا بوده اندــ از جمله فجایع هیروشیما و ناكازاكی و همچنین كشتار میلیونی در اندونزی -- آنها توجیه مردم پسند لزوم عقب نشینی آمریكا را دارند. حزب دمكرات كه نفوذی در طبقه كارگر و جنبشهای مدنی آمریكا دارد، قابلیت توهم پراكنی را دارد، میتواند در نقش پلیس خ

"انتخابات" و موضع تدافعی اپوزیسیون سرنگون طلب

تصویر
صرف اینكه بخشی از اپوزیسیون سرنگون طلب چپ فرسنگها صفحات ورد را پر كرده است تا "انتخابات" جمهوری اسلامی را افشا كند و مغرورانه به تحریم آن رسیده است، نشانه ابعاد وسیع فشار تبلیغاتی ایست كه حول این مضحكه براه افتاده است. افشای "انتخابات" و نتیجه گیری عدم شركت در آن برای این اپوزیسیون، بیان موضع تدافعی این بخش از چپ است. این اپوزیسیون خود را در موقعیتی نمیبیند كه فراخوان سرنگونیش را تبلیغ و ترویج و از همه مهمتر عمل كند، ناچار شده است برای  مردم   توصیح دهد كه انتخابات در جمهوری اسلامی مضحكه است. به این ترتیب چنین اپوزیسیونی اذعان میكند كه مردم در ابعاد میلیونی نسبت به جمهوری اسلامی توهم دارند. اگر چنین است، باید پرسید چرا پرچم سرنگونی بلند كرده اید؟ فاز جاری را باید فاز "رفع توهم" اعلام میكردید. در واقعیت امر، افشای انتخابات در جمهوری اسلامی پس از خرداد ٦٠ بی معناست. اگر نه، پس چرا و از چه مقطعی سرنگون طلب شده اید؟ مضحكه انتهای هفته جاری را باید در متن جاری موقعیت جمهوری اسلامی (و "اپوزیسیون" درونی آن) قرار داد تا  نیاز حیاتی جمهوری اسلامی