پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۸

حمید تقوائی و ادعای بهبود شرایط زندگی مردم توسط جمهوری اسلامی

تصویر
 حمید تقوائی  در "انجمن ماركس" سوئد :  « ا مروز یکی از مسئله پایه ای فقر است. فقر و فلاکت و مبارزه مردم با همین شعار شروع شد، وقتی ما به مذهب و مسئله زن اشاره میکنیم بنظرم یک بحث ساختاری تر، پایه ای تر، هویتی تر و جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهیم. منظورم این نیست که جبهه های دیگری وجود ندارند یا فقر و فلاکت بی اهمیت است. منظورم اینه که جمهوری اسلامی رسما پای بی حقوقی زنان و مذهب ایستاده است، پای فقر نایستاده. جمهوری اسلامی مخالف بهبود شرایط مردم نیست. زورش نمی رسد، بحران دارد، ایت الله های میلیاردی اجازه نمیدهند ولی رسما و قانونن از مذهب دفاع میکند. رسما و قانونن از بی حقوقی زن دفاع میکند، بهمین خاطر پاشنه ٱشیل اش هستت. شما برای فقر بجنگید حکومت ممکن است نصف مجلسش هم بیاید در خیابان کنار شما راه برود ولی علیه مذهب بجنگید ببینید چند نفر میٱیند .  ...   شما میگویید بر علیه فقر روحانی هم میگوید "لعنت بر فقر، من هم علیه فقرم ، اینها نمیگذارند تعامل اقتصادی با غرب داشته باشیم که فقرت را جواب بدم" . میاردش تو اون کانال. مبارزات قطبی نمیشود. بنظر میاد نصف حکومت هم ب

سوسیالیستها و جنبش جاری: خط دوم، سلبی

  یادداشت زیر معرفی خطوط كلی بحثی است كه امیدوارم در آینده ای نزدیك بشكلی جامع و در جزئیات منتشر كنم. این یادداشت نقد خط دوم از سه خطی است كه   نگارنده پیشتر در استاتوس خود معرفی كرده بود. معضل احزاب كمونیست كارگری، خصوصا و عمدتا حككا، در عدم توانائیشان برای طرح یك پلاتفرم سیاسی منسجم برای دوره انقلابی حاضر را نمیتوان با فرمول صرف سلبی توضیح داد. بنظر من اطلاق پوپولیست نیز، خصوصا به حككا، حق مطلب را ادا نمیكند.   بنظر من صورتمسئله ای كه حككا با آن روبروست و توسط رهبری آن باز تولید میشود، اولین بار با تبیین نیروی سوم در سال ١٩٩٧ سرباز كرد. سپس در مباحث اصلی سال ٩٨ منصور حكمت حضور داشت و به فرمولهای عجیب غریب در مباحث "سلبی ـ اثباتی" و "آیا كمونیسم در ایران پیروز میشود" رسید. منصور حكمت كه خود مبتکر نقد پوپولیسم در كرنش آن گرایش ناسیونالیستی صنعتی خواه و چپگرا به سیاست همه با هم خمینی بود، در آخرین سال های عمر خود، مروج متد همه با هم در متن دیگری شد. "همه با هم" با پوپولیسمی كه او بنقد كشید متفاوت بود. حكمتی كه پرچم سوسیالیسم كارگری را در نقد به پوپول

پس از ٦ سال تاخیر، برای آرشیو: منصور حكمت از دید بهروز مهرآبادی كاستروئیست بود!

من هیچگاه نوشته ای كه در جدل ایمیلی شش سال پیش با بهروز مهرآبادی قول داده بودم را ننوشتم. علتش را دقیقا یادم نمیاد چی بود اما مطمئنم پرداختن به چاوز برام اولویت خاصی نداشت. برای بهروز مهرآبادی اما چاوز آنقدر مهم بوده كه ستونی را بصرف "زدن" او در انترناسیونال ٤٩۵ اختصاص بده. چاوز مانند تمام شخصیتهای سوسیال دمكرات ضد آمریكائی مورد تحسین و ستایش همتایانش در گوشه و كنار دنیا قرار گرفت كه از او بعنوان "سوسیالیست" یاد میكردند. دلیلشان هم رفرمهائی بود كه چاوز در جهت بهبود وضع زندگی كارگران و محرومان ونزوئلا به انجام رسانده بود، مانند كاهش ساعات كار، تسهیلات سازماندهی صنفی كارگری، مزایا و مشابه آن. خب اگر "سوسیالیسم"را مترادف سوسیال دمكراسی بگیریم (یعنی جناح چپ بورژوازی)، كه اتفاقا در غرب اغلب ایندو را مترادف یكدیگربكار میبرند، چاوز "سوسیالیست" بود. اما خصلت ”سوسیالیستی“ او نبود كه باعث میشد چاوز در لیگی قرار بگیره كه جمهوری اسلامی هم قرار داشت. جمهوری اسلامی منتهی علیه راست جبهه ضدآمریكائی بود كه چاوز و كاسترو و لولا و ماندلا و اسد و قذافی و بعده

نرخ دستمزد ـ بروز شده

تصویر
توضیح: ورژن اول نوشته زیر در  اواخر مهر ماه سال جاری در سطح محدودی منتشر شد. از آنهنگام تا امروز ١) كارگران در ایران در حالی وارد مذاكره، یا بهتر، وارد مبارزه با كارفرما برای تعیین نرخ دستمزد شده اند كه شرایط انقلابی بر جامعه حاكم است ٢) حداقل دستمزد در همین دوماهه گذشته، بدلیل افزایش سی و چند درصدی نرخ دلار آمریكا بیش از ۵ ٠ دلار در ماه كاهش یافته است. این پدیده خود را در افزایش سرسام آور قیمت مایحتاج روزمره نشان داده است. ٣) ضمن اینكه این نوشته از نظر ساختار نظری یكسان مانده است اما استدلال مركزی آن بكمك نقل قولهائی از صفحه فیسبوك جمشید هادیان، مترجم كاپیتال ماركس، منسجم تر شده اند. امید است این یاداشت بروز شده كمكی به اعتلای گفتمان نرخ دستمزد تا سطح كنترل كارگری بر كارخانجات و محل كار باشد چرا كه ملاك تعیین نرخ دستمزد یك زندگی شرافتمندانه است، چه با كارفرما و چه بدون او. _________________________________________ كارگر بعنوان یك طبقه، قوه كارش را به چه قیمتی باید بفروشد؟ پاسخ این سوال موضوع مجادله كارگر و كارفرما در حداقل دو قرن گذشته بوده است. به جرات میتوان گفت كه هیچ فرم

در سالگرد انقلاب ۵٧: جمهوری اسلامی فرزند مشروع شاه

تصویر
او كه از ادبیات ضد زن فردوسی و ادبیات نژادپرستانه سعدی دفاع میكند همان كسی است كه بر مزار كوروش، سركرده برده دار ان ، سجده میكند. او همان كسی است كه خود را آریائی میداند و هم "نژاد" هیتلر. او فدای خاك پاك میهن است. او هوادار ترامپ است، همان كسی است كه با نوستالژی حكومت پهلوی روز را به شب میبرد. او همان كسی است كه شعارهای نژادپرستانه ضد عرب سعدی را بروز رسانی كرده،  بسمت كودكان غزه پرتاب میكند. او همان كسی است كه زیر حاكمیت جمهوری اسلامی بدنیا آمده و تنها تجربه اش از یك حكومت، هیولائی بنام حاكمیت اسلامی است. او مخالف انقلاب ۵ ٧ است و جمهوری اسلامی را نتیجه منطقی انقلاب تصور میكند. اعتقادات و باورهای شاه طلبانه او نتیجه بلافصل حاكمیت جمهوری اسلامی است! جمهوری اسلامی آنچه را كه شاه نتوانست انجام دهد، انجام داد. انقلاب ضد سرمایه داری را به خونین ترین شكل ممكن سركوب كرد و همزمان از حكومت شاه اعاده حیثیت كرد. جمهوری اسلامی تداوم منطقی حكومت شاه در ایران بود. هیچ پدیده دیگری، بجز حاكمیت فوق ارتجاعی اسلامی نمیتوانست پس از یك انقلاب شكوهمند ضد شاهی كسانی را از مرگ به تب ر