پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۱۵

رفرمیسم نو ـ قسمت سوم

تصویر
در انتهای قسمت دوم اشاره كردم كه احزاب رفرمیسم نو در دوره ای سر بر آوردند كه بورژوازی در دوران نقاهت بسر میبرد. این احزاب در موقعیتی نیستند كه مانند احزاب سوسیال دمكراسی در حول و حوش جنگ دوم جهانی به مجریان رفرم تبدیل شوند. این احزاب بیشتر به احزاب سوسیال دمكرات در جنگ اول جهانی شبیه اند كه در حمایت از جنگ سرمایه داران حامی یا مجری جنگ دولت خودی میشوند. نهایتا جنگی كه ظاهرا بین تروئیكا* و یونان در گرفته است، توسط سیریزا علیه طبقه كارگر ادامه پیدا كرد. سیریزا و چپ ناسیونالیست همصدایش در اقصی نقاط دنیا به جنگ جاری طبقاتی رنگ ناسیونالیستی و ملی، جنگی بین "مغولهای اروپا" و "ملت دلاور یونان" زدند. چرا چنین شد؟ (در "انقلاب یا رفراندوم؟ راه حل یونان" عامل اصلی لزوم كاهش هزینه نیروی كار تحت لوای ریاضت اقتصادی را مطرح كرده از تكرار آن خودداری میكنم.) وقتی سرمایه دار به جدول زیر برای تصمیم گیری در سرمایه گذاری نگاه میكند ــ برفرض یكسان بودن تمام شرایط دیگرــ انتخاب اول او بنگلادش و آخرین گزینه اش سوئد خواهد بود. تفاوت هزینه نیروی كار بین سوئد و بنگلادش بیش ا

یونان : حق با ماركس بود

تصویر
هنوز هلهله شادی "نه" گویان در خیابانهای آتن ادامه داشت كه خبر رسید سیپراس جلسه ای با احزاب دست راستی پارلمانی كه ظاهرا در جبهه مقابل سیپراس قرار داشته، حامی "بله" در رفراندوم اخیر بودند، بمنظور رسیدن به توافقی با آنها درباره چارچوب مذاكرات با ترویكا فراخوانده است. در این جلسه معلوم شد كه مبهم گوئی عمدی سیپراس در فراخوانش به رفراندوم  بر سر چه بود. او "نه" بظاهر صاف و ساده رفراندوم را به میل خود به "خط قرمز مذاكرات عدم خروج یونان از حوزه یورو است" تفسیر كرد. بعد  از ظهر آن روز واروفاكیس را قربانی ترویكا كرد. روز سی ام ژوئن، دو روز پس از فراخوان به رفراندوم، سیپراس در نامه ای به ترویكا، ضمن درخواست مختصر تعدیلاتی در قطع امكانات رفاهی، به پیشنهاد ترویكا گردن نهاده بود. امروز، جمعه دهم ژوئیه، سیپراس طرحی را به پارلمان یونان برد كه حامی سه بند اساسی است: كاهش حقوق بازنشستگی، افزایش مالیات بر فروش، و ادامه خصوصی سازی. حجم قلع و قمع كارگران ــ یا همان سیاستهای ریاضت اقتصادی ــ مندرج در طرح پیشنهادی سیپراس از طرح اولیه ترویكا پیش از برگزاری رفراندوم

قدم بعد در یونان

تصویر
اگر رفراندوم امروز در یونان یك خصلت ویژه داشته باشد، آن خصلت مستند شدن تحلیلی است كه در دو دهه پیش منصور حكمت معرفی كرد. حكمت در تحلیل درخشانش از انتخابات سال 97 ، عروج قطب سوم را در تقابل با كل حكومت نشان داد. میگفت خاتمی نتیجه عروج این قطب است بدون اینكه نماینده قطب سوم باشد. این یك تحلیل بنظر من ماركسیستی از سیر وقایع بود كه بر روندهای پایدارتری از آنچه بر چشم میاید استوار بود. بعدها همین متد بما كمك كرد كه انتخاب اوباما را توضیح دهیم. اینكه اوباما بخاطر "نه" مردم به سیاستهای راست حاكم به قدرت رسید بدون اینكه خود او نماینده "نه" به آن سیاستها باشد. مردم از امكانات موجود استفاده كردند كه حرفشان را بزنند اما ظرفی كه این امكان را فراهم میكرد اصولا گزینۀ مردم را در خود نداشت. امروزه بعید میدانم كه كسی به این دو مورد متوهم باقی مانده باشد. در هنگام مطرح شدن این دو تحلیل، سند ملاك تحلیل نبود، بلكه تحلیل حاصل مشاهدۀ توازن و كشمكشهای جاری طبقاتی در جامعه بود. امروز در یونان ما نه فقط تحلیل را داریم كه مدركش را هم داریم . سیریزا رفراندومی در مخالفت با طرح ترویكا ب

مردم فریبی های راست و چپ در رفراندم یونان

تصویر
چهارم ژوٸیه 2015  مفسران مردم فریب دست راستی میگویند رفراندوم فردا بر سر بود و نبود در اتحادیه اروپاست. مردم فریبان جناح چپ هم مدعی هستند كه همه پرسی فردا در یونان بر سر نه گفتن به ریاضت اقتصادی است. هیچیك از این ادعاها را فراخوان دهنده همه پرسی فردا در یونان، یعنی حزب سیریزا و مشخصا سیپراس نداشته و ندارد. رفراندوم فردا بر سر موافقت یا مخالفت با پیشنهادات اخیر ترویکا به دولت یونان است. این پیشنهادات از جمله کاهش هزینه ارتش را هم در بر دارد. اقدامی كه "چپ رادیكال" كذای فرمانده قوۀ قهریه ظاهرا به ذهنش خطور نكرده بود! سیپراس به مبهمترین شکل و با توسل به الفاظ شدید ناسیونالیستی میگوید رای نه "یونانیان غیور" به "زورگوئی" اتحایه اروپا را برای تقویت موقعیت خود در مذاکراتش با ترویکا لازم دارد. ظاهر مذاکرات اخیر، پس از پایان یافتن مهلتی كه قبلا سیریزا برای "تنفس" لازم میدانست، بر سر 1) نحوه بازدهی بدهیهای جاری و 2) وام دهی مجدد ترویكا به سیریزا برای تامین هزینه های جاری دولت در یونان است. آخرین پیشنهاد سیریزا به ترویکا شامل مبلغی قریب بر 8 میلیارد

چرا لنین حكم به سرنگونی سیریزا میداد

تصویر
  میگویند جنگ نرم اقتصادی جانشینی برای جنگ گرم شده است. میگویند مناقشه اقتصادی غرب با یونان همتای ائتلاف غرب به رهبری آمریكا در حمله به عراق است. پس بین ائتلاف دول اروپائی از كانال بانك مركزی اروپا با دولت آمریكا ــ از كانال صندوق بین المللی پول ــ جنگی با دولت سرمایه داری یونان درجریان است. سوال اینست كه سیاست لنینی در مواجهه با اوضاع امروز یونان و خصوصا جنگ در جریان چه میتواند باشد؟ لنین موقعیت انقلابی را با سه مشخصه تعریف میكرد:١) برای طبقات حاكم حفظ شرایط جاری بدون تغییر غیر ممكن باشد. ٢) هم مصائب و هم خواستهای طبقات فرودست به درجات حادی رسیده باشند ٣) پیامد دو مورد بالا، باعث افزایش تحركات چشمگیری در میان مردم شده باشد. دولت سیریزا چه در برنامه اش، چه در عمكلرد چند ماهه گذشته اش و چه حتی در اقدامات اعلام شدۀ آتی خود افقی بجز سرمایه داری را پیش روی مردم قرار نداده است. علاوه براین، سیریزا قدم به قدم از پلاتفرم رفرمیستی اولیه اش كه مخالفت با سیاست ریاضت اقتصادی بود، عقب نشینی كرده، دیوار "خط قرمز" هایش را كوتاه و كوتاه تر كرده است. دیگر حتی صبحتی از افزایش حق