قدم بعد در یونان

اگر رفراندوم امروز در یونان یك خصلت ویژه داشته باشد، آن خصلت مستند شدن تحلیلی است كه در دو دهه پیش منصور حكمت معرفی كرد. حكمت در تحلیل درخشانش از انتخابات سال 97 ، عروج قطب سوم را در تقابل با كل حكومت نشان داد. میگفت خاتمی نتیجه عروج این قطب است بدون اینكه نماینده قطب سوم باشد. این یك تحلیل بنظر من ماركسیستی از سیر وقایع بود كه بر روندهای پایدارتری از آنچه بر چشم میاید استوار بود. بعدها همین متد بما كمك كرد كه انتخاب اوباما را توضیح دهیم. اینكه اوباما بخاطر "نه" مردم به سیاستهای راست حاكم به قدرت رسید بدون اینكه خود او نماینده "نه" به آن سیاستها باشد. مردم از امكانات موجود استفاده كردند كه حرفشان را بزنند اما ظرفی كه این امكان را فراهم میكرد اصولا گزینۀ مردم را در خود نداشت. امروزه بعید میدانم كه كسی به این دو مورد متوهم باقی مانده باشد. در هنگام مطرح شدن این دو تحلیل، سند ملاك تحلیل نبود، بلكه تحلیل حاصل مشاهدۀ توازن و كشمكشهای جاری طبقاتی در جامعه بود. امروز در یونان ما نه فقط تحلیل را داریم كه مدركش را هم داریم.

سیریزا رفراندومی در مخالفت با طرح ترویكا به رای گذاشت. سندی كه حی و حاضر موجود است و هر كس میتواند به آن رجوع كند. بخشی از مردم از امكان فراهم شده استفاده كردند كه "نه" خود را به سیاستهای ریاضت اقتصادی بدهند در حالیكه گزینه های موجود در رفراندوم "ریاضت بیشتر یا ریاضت كمتر" بود. موضع كمونیستها قطعا باید تحریم رفراندوم، افشای گزینه های راست و چپ سرمایه داری، نفی سرمایه داری و فراخوان به انقلاب علیه آن میبود. عوامفریبی چپ در اینكه موضوع رفراندوم اصلا "آری یا نه" گفتن به سیاستهای ریاضت اقتصادی است، نه تنها از نظر متدیك و اصولی غلط بود، كه تنها فونكسیون آن توهم سازی به جناح چپ بورژوازی بود. امری كه در نهایت همان بلائی را سر مردم یونان میاورد كه بر سر هواداران خاتمی آورد: مهار شدن اعتراضاتشان توسط بخشی از حكومت.

آنچه رفراندوم امروز در یونان را از دو مورد بالاتر متفاوت میكرد، مستند شدن تحلیلی است كه جایگاه سیریزا را نشان میدهد. طرح تسلیمی سیریزا به ترویكا در ٢٢ ژوئن، نامه سیپراس به ترویكا در ٣٠ ژوئن ــ یعنی پس از فراخوانش به رفراندوم ــ و قبول شرایط ترویكا با اما و اگرهائی، اعلام اینكه او رای رفراندوم را برای اعمال فشار در مذاكرات لازم دارد ــ این موضوع را همین الان، پس از اعلام نتیجه رفراندوم بار دیگر روی صفحه فیس بوكش نیز نوشته است ــ و بالاخره برگه های رفراندوم اسنادی غیر قابل انكار بر این اصل هستند كه سیریزا نمایندۀ "نه" مردم به سیاستهای ریاضت اقتصادی نیست اگر چه بخاطر "نه" مردم به آن سیاستها بقدرت رسیده است. فونكسیون چنین دولتی مهار اعتراضات مردم است.

اینكه یونان از منظر منافع زحمتكشان به چه سمتی خواهد رفت، علاوه بر حضور یك جنبش سیاسیِ طبقاتی ــ كه حی و حاضر موجود و در صحنه است ــ تابع نقد بدون تخفیف ماركسیستی در عكس العمل به مطالبات و نحوه پیروزی جنبش شان است. تا هنگامیكه این نقد موجود نباشد، پرچم مطالباتی آن جنبش نیزشفاف نخواهد شد و حول آن سازماندهی نخواهد شد. بدون آن نقد، هزار سازمان و تشكیلات رفرمیستی در پوشش چپ و سوسیالیستی هم روی هم بریزند، بهتر از سیریزا عمل نخواهند كرد. این احزاب و شخصیتها، همانطور كه مشاهده كرده ایم، به دنبالچه های سیریزا تبدیل خواهند شد. عوامفریبی خواهند كرد و نهایتا كشمكش طبقاتی در یونان ــ و سایر كشورهای حوزۀ یوروــ كه امروز حول جنبش "نه به ریاضت اقتصادی" قطبی شده است ــ و دست بر قضا بطور بلافاصله ای به "نه به سرمایه داری" گره خورده است ــ را به بیراهه میبرند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا