نرخ دستمزد

به یاد كارگر مبارز و كمونیست محمد جراحی

كارگر بعنوان یك طبقه، نیروی كارش را به چه قیمتی باید بفروشد؟ پاسخ این سوال موضوع مجادله كارگر و كارفرما در حداقل دو قرن گذشته بوده است. به جرات میتوان گفت كه هیچ فرمول جادوئی برای تعیین دستمزد كارگر وجود ندارد اما دستاوردهائی وجود دارند، حداقل دستمزد یكی از آنهاست. اما امروز، حداقل دستمزد فرمول رفرمیسم در اغلب كشورهای دنیا بجای تعیین نرخ دستمزد است. الگوی حداقل دستمزد متاسفانه حتی از طرف بخش عمدۀ فعالین كارگری سوسیالیست بعنوان فرمول غائی تعیین دستمزد پذیرفته شده است. لازم است قدری در مورد نفس این مقوله، حداقل دستمزد، مكث كرد.

حداقل دستمزد بلا استثنا به دستمزدی اطلاق میشود كه با آن كارگر بتواند هزینه حداقل معیشت، یعنی حداقل امكانات زیستی، خود را پرداخت كند. چگونه میتوان هزینه معیشت بطور عام و پائین ترین میزان آن، حداقل معیشت، را اندازه گیری كرد؟ ماركس در قلمرو نظری، برای توضیح كاركرد سرمایه داری، كار را از نیروی كار تفكیك و نشان داد كه این دومی مانند هر كالای دیگری به بازار عرضه و مبادله میشود، جائی كه سرمایه دار و كارگر با یكدیگر روبرو میشوند. تمایل سرمایه دار پرداخت حداقل دستمزد به كارگر و خواست كارگر یك زندگی مرفه و شرافتمندانه است. تعیین قیمت نیروی كار علاوه بر قاعده كلی عرضه و تقاضا تابعی از فاكتور تعیین كننده دیگر، یعنی بالانس قدرت در كشمكش بین كارگر و سرمایه دار است. از دید سرمایه دار قیمت نیروی كار در بهترین حالت برابر با حداقل هزینه كارگر جهت بازتولید توان فیزیكی و دماغی اوست. از دید او قیمت ایده آل نیروی كار نزدیك به صفر است. طبیعی است كه او كارگر تقریبا مجانی و یكبار مصرف را به كارگری كه باید هر روز نیروی كارش را بازتولید كند ترجیح میدهد. مادام كه لشگر بیكاری وجود داشته باشد و سرمایه دار زورش به كارگر بچربد، حتما او را تا آخرین دم، با نرخی نزدیك به هیچ، به بیگاری میكشد و سپس به گوشه ای پرتابش كرده كارگر تازه نفس و ارزان دیگری را در خط تولید بكار میگیرد. البته كارگر  طی قرون و با مبارزات دائمی علاوه بر افزایش دستمزدش، هر كجا كه سمبه اش پرزور بوده است خواستهای متنوع رفاهی اش را به سرمایه داری تحمیل كرده است. تا آنجا كه من سراغ دارم، ماركس هیچ كجا نگفته است كه كارگر باید نیروی كارش را به حداقل دستمزد، یا حداقل معیشت، یا حداقل امكانات زندگی برای بازتولید فیزیكی و دماغی اش بفروشد.

خط حداقل را چرا و كجا باید كشید؟ اگر با معیارهای علمی بخواهیم پیش برویم، لابد بازسازی فیزیكی بدن میتواند از جمله  از طریق تعداد كالریها و پروتئین لازم تعیین شود. خب، این مقدار كالری هم میتواند از طریق گرانترین میوه جات و سبزیجات و گوشت تامین شوند، هم میتوان با یك لیوان آب شكر و چند نخود لوبیا سر و ته اش را هم آورد.  ممكن است گفته شود مسئله فقط كالری نیست، باید مواظب قند خون و چربی بدن و نمك و غیره هم بود و به كمك این معیارها لیستی از ارزانترین مواد ممكن غذائی را در سبد حداقل معیشت گذاشت. اما سوال ما همچنان سر جایش باقی است: چرا این كالریها و پروتئین باید از طریق ارزانترین مواد غذائی تامین شوند، چرا تازه ترین مواد ارگانیك و سایر مواد غذائی مرغوب و با كیفیت را در سبد حداقل معیشت نگذاریم؟ اگر این مواد غذائی برای مصرف انسان وجود دارند، چرا كارگر نباید آنها را مصرف كند؟ همه اینها حداقل كالری لازم برای بازسازی بدن را تامین میكنند، غیر از این است؟

 اما بمحض اینكه ایام تعیین دستمزد در ایران پیش میاید، چپ و راست چرتكه دست میگیرند تا نشان دهند قیمت "واقعی" حداقل دستمزد چیست. كارفرما و دولت با خساست و تشكلات كارگری و چپها نیز با دست و دلبازی مشغول به محاسبه معادله یكسانی میشوند. نهایتا این دعوا بدون برو و برگرد بنفع دولت و كارفرما خاتمه می یابد چرا كه كارگر از همان ابتدا با پرچم سفید حداقل خواهی وارد مذاكره میشود. حداقل دستمزد، ابزار كارفرما و دولت برای تعیین نرخ مزد كارگر است. ابزاری برای حفظ منافع كارگر نیست. در كانادا، دولتهای استانی بریتیش كلمبیا و انتاریو مبتكر افزایش حداقل دستمزد شده اند تا سرمایه داران را نجات دهند. چطور؟ حداقل معیشت خصوصا هزینه مسكن در این دو استان بقدری با حداقل دستمزد نامتناسب شده است كه مهاجرت كارگران از این دو استان و خصوصا دوشهر ونكور و تورنتو به شهرهای دیگر آغاز شده است. اگر حداقل دستمزد را امروز افزایش ندهند، كه در حال حاضر هیچ تك سرمایه ای انگیزه ای برای افزایش آن ندارد، بازار كار بزودی با كمبود نیروی كار مواجه میشود و در آنصورت افزایش قیمت نیروی كار قطعا بسیار بالاتر از نرخ افزایشی خواهد شد كه امروز این دو دولت پیشنهاد كرده اند. پس دولت بعنوان ابزاری كه منافع كل طبقه سرمایه دار را مبیبیند با افزایش حداقل دستمزد، دست به اقدام پیشگیرانه ای بنفع سرمایه دار زده است.

تعیین دستمزد در گوشه و كنار دنیا 
در هیچیك از كشورهای اسكاندیناوی(ایسلند، فنلاند، سوئد، نروژ و دانمارك)، آلمان (كه البته اخیرا با دخالت دولت قصد اجرای حداقل دستمزد را دارد)، ایتالیا و سوئیس كه كارگر در آنها بالاترین سطح دستمزد در جهان  را دریافت میكند و در كنار آن دارای بالاترین امكانات رفاهیست، مقوله ای بنام حداقل دستمزد وجود ندارد. در اتریش حداقل دستمزد تنها برای كارگرانی كه متشكل نیستند تعیین میشود. آنچه در این كشورها وجود دارد توافق بر سر دستمزد است. قانونا كسی نمیتواند كارفرما را در این كشورها از پرداخت دستمزد بسیار پائین باز بدارد. اما چرا كارفرما اینكار را نمیكند؟ چون كارگر متشكل است و حق و حقوقی را تثبیت كرده است. از طرف دیگر حداقل دستمزد در قطر (كه اخبار استثمار وحشیانه كارگر  بخاطر نرخ مرگ و میر ١٢٠٠ نفره حوادث كاری درساخت ورزشگاههای المپیك سر زبانها افتاده است)، یمن، سومالی، اتیوپی، اوگاندا، مالدیواس و سودان جنوبی نیز وجود ندارد، كشورهائی كه استثمار و بی حقوقی كارگر سر به فلك میزند چرا كه كارگر از حق تشكل بی بهره است. در مصر تنها كارگران دولتی شامل حداقل دستمزد میشوند. در بنگلادش حداقل دستمزد در هر رشته صنعتی متفاوت است. با وجود برسمیت شناسی حداقل دستمزد، نرخ آن در كشورهای هائیتی ٢٥ سنت در ساعت، در گرجستان ٥ سنت، در گامبیا ١٣ سنت، در قرقیزستان ٨ سنت است، یعنی نرخهای رسما بیگاری. در هند، چین، كانادا و آمریكا نرخ حداقل دستمزد در هر استان یا ایالت متفاوت است.  

نهایتا نرخ فروش نیروی كار تحمیل حداقل دستمزدیست كه خریدار نیروی كار تعیین میكند، نه كارگر. تشكل رمز قدرت كارگر است. فقط كارگر متشكل كه در ظرفیت یك طبقه ظاهر میشود میتواند سطح مزد را بالا نگه دارد.  كارگر در ایران میتواند مانند كارگر متشكل در اسكاندیناوی مبنای مذاكراتش را نه حداقل معیشت كه یك زندگی شرافتمندانه قرار دهد. چرا كارگر باید مجبور باشد تعداد كالری ها و پروتئین ها را بشمارد تا میزان هزینه حداقل خوراك كم كیفیت را تعیین كند، یا باید قیمت یك "سلول" را بعنوان مسكن انتخاب كند؟ كجای اینها قانون طبیعت است؟ مشكل اصلی كارگر در تعیین دستمزد، تشكل است، نه اثبات نرخ كالاها در تعیین نرخ حداقل دستمزد.

چهل سال در ایران
با یك نگاه تاریخی به جدال بر سر تعیین دستمزد در ایران، شاید بتوان نقطه یا نقاط ضعف آنرا یافت. در ایران، حداقل دستمزد ماهانه در سال ١٣٥٧، پیش از قیام بهمن و با به روز كردن نرخ تورم و برابری دلار، 212 دلار آمریكائی بود [١]. حداقل دستمزد ماهانه، بلافاصله پس از انقلاب در ابتدای سال ١٣٥٨، بصرف فشار انقلاب بهمن به 409 دلار افزایش پیدا كرد! یعنی تقریبا دو برابر شد. این افزایش بزرگترین جهش دستمزد كارگر در طول تاریخ سرمایه داری در ایران بود و هیچ ربطی به تعیین میزان حداقل معیشت نداشت. اما این دستاورد همزمان با سركوب انقلاب پس گرفته شد طوریكه حداقل دستمزد در سال ١٣٩٦ یعنی سی و هشت سال پس از آن نرخ افزایش تاریخی، به  246 دلار كاهش داده شده است!

فاكتورهای لازم برای محاسبه دستمزد شامل هزینه مسكن در كلان شهرها، مخارج اتومبیل و یا تردد عمومی، هزینه های آموزشی و نگهداری كودكان، هزینه های تفریحی، الكترونیكی و . . . كه بعضا در سال پنجاه و هفت جزو اقلام معیشتی نبودند را جمع بزنیم، سطح زندگی كارگر كاهش قابل ملاحظه ای نسبت به سال ٥٧ داشته است. بیجهت نیست كه نوستالژی "زمان خوب شاه" در میان كارگران رایج بوده است. اما در نظر داشته باشیم كه انقلاب ٥٧ سطح دستمزد را پایین نیاورد، بلكه آنرا دو برابر كرد! این دستاورد انقلاب بود. سركوب انقلاب ٥٧ تنها به كشتارهای دستجمعی مخالفین در دهه ٦٠ خلاصه نمیشد بلكه شامل سركوب اعتراضات، رهبران و تشكلات كارگری هم شد كه مابازا آن كاهش شدید دستمزد كارگر بود. حقوق كارگر از سال ٦٠ تا ٦٨، یعنی درست بموازات سركوبهای سیاسی دهه شصت، منجمد شد در حالی كه نرخ تورم در آن فاصلۀ زمانی بطور متوسط سالانه بالای بیست درصد بود، بعبارت دیگر با منجمد كردن حقوق كارگر، نه تنها افزایش دستمزد سال ٥٨ را پس گرفتند كه سطح دستمزد را به كمتر از آنچه در دوران "طاغوت" بود كاهش دادند! (در اینجا مختصرا باید ذكر كرد كه تورم یكی از اشكال پنهان كاهش نرخ دستمزد است. بر عكس این قضیه صادق نیست، افزایش دستمزد باعث تورم نمیشود چرا كه تورم ناشی از یك سیاست شناخته شده پولی است. دولتها به دلایل متنوعی با افزایش حجم پول باعث ایجاد تورم میشوند.)

 وقتی فاكتور دیگری، یعنی افزایش تعداد نیروی كار بطور عام و افزایش تعداد نیروی كار متخصص به طور خاص را به كل جمعیت كشور و تاثیر آنرا در كاهش دستمزد در نظر بگیریم، سطح معیشت كارگران به عینه كمتر از نیمی از آنچیزی است كه كارگر پیش از انقلاب، یا دقیقتر پیش از حاكمیت جمهوری اسلامی از آن بهره مند بود. علاوه بر بی حقوقی كامل كارگر در جمهوری اسلامی از جمله عدم حق تشكل و اعتصاب، مهمترین ابزار فشار برای پایین نگه داشتن دستمزد كارگر، پدیده بیكاری بوده است. اگر بیكاری را از دید بازار بعنوان افزایش عرضه نیروی كار در نظر بگیریم، این پدیده باعث چند نرخی شدن نیروی كار شده است. بیكاران در ابعاد وسیعی به نرخ نازلتری از حداقل دستمزد، حتی طرحهای بیگاری مانند كارورزی"، رضایت میدهند كه این بنوبه خود نرخ عمومی حداقل دستمزد تمام شاغلین را پائین میاورد. به همین دلیل كارگر حتی به عقب افتادن پرداخت دستمزدش تن میدهد.

جمعبندی
عواملی كه به ترتیب اجرای نقش در تعیین نرخ دستمزد در ایران دخالت دارند عبارتند از سركوب سیستماتیك جمهوری اسلامی، توان سازماندهی مزدبگیران، استفاده از ابزار اعتصاب، نرخ بیكاری و ضعف یا قوت گرایش ماكزیمالیستی در تعیین دستمزد. علیرغم بی حقوقی كارگر در سازماندهی و اعتصاب قانونی، كارگران در ایران تشكلات صنفی مختلفی را بوجود آورده و هر سال حول تعیین حداقل دستمزد اعتصاب میكنند. اگر چه دامنه نفوذ و كارائی تشكلات كارگری محدود است اما نهایتا نفوذ فكری و عملی همین تشكلات محدود بر كل جنبش كارگری میتواند باعث افزایش توقع كارگر در تعیین نرخ دستمزدش شود. از سوی دیگر، بازبودن درب تشكلات موجود كارگری بروی كارگران بیكار یك عامل تعیین كننده در مجادله بر سر نرخ دستمزد است. نهایتا كارگر در مجادله با كارفرما لازم است از حداقل خواهی عبور كند. برای تثبیت یك دستمزد شرافتمندانه، كارگر لازم است با حداكثر توقعات خود بر سر میز مذاكره نرخ دستمزد، نه حداقل دستمزد، بنشیند.
***
زیر نویس
========                                                        
[١] محاسبات

١) حداقل دستمزد سال ٥٧ به ریال: ٦٣٠٠
نرخ دلار در سال ٥٧ به ریال: ١٠٠
پس از محاسبه تورم دلار، ٦٣ دلار در سال ١٩٧٨ برابر با ٢١٢ دلار در سال ٢٠١٧ است
٢) حداقل دستمزد سال ٥٨ به ریال: ١٧٠١٠
نرخ دلار در سال ٥٨ به ریال: ١٤٠
پس از محاسبه تورم دلار، ١٢١ دلار و چهل سنت در سال ١٩٧٨ برابر با ٤٠٨ دلار و نود و هشت سنت در سال ٢٠١٧ است
٣) حداقل دستمزد در سال ١٣٩٦ به تومان: ٩٢٩٩٣١
نرخ دلار در اول ژوئیه ٢٠١٧ در بازار آزاد تهران به تومان: ٣٧٨٠
حداقل دستمزد به دلار: 246

منابع
===
محاسبه دلار بر حسب تورم
http://www.in2013dollars.com/1979-dollars-in-2017
قیمت دلار در بازار آزاد ایران در ٣٩ سال گذشته
http://www.modiriatefarda.ir/index.php
لیست حداقل دستمزد در دهه های گذشته
http://www.khabaronline.ir/de…/275142/Economy/macroeconomics
حداقل دستمزد سال ١٣٩٦
http://www.mehrnews.com/…/%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9

نرخ تورم در ایران در دهه های گذشته
http://eghtesadgardan.ir/…/%D9%86%D8%B1%D8%AE-%D8%AA%D9%88%

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا