عروج و سقوط تروریسم: از یازده سپتامبر ٢٠٠١ تا یازده سپتامبر ٢٠١٢



سیر اضمحلال تروریسم اسلام سیاسی كه نتیجۀ بمیدان آمدن قدرتمند نیروی سوم در انقلابات خاورمیانه بعلاوۀ موقعیت تدافعی جاری دژهای آن در سوریه و ایران است٬ ضرورت یك حركت پر سروصدا جهت تنازع بقا را برای نیروهای تروریستی اسلام سیاسی فراهم كرد· بنظر میاید كه این حركت را میتوان در زمرۀ آخرین نبردهای مرگ و زندگی تروریسم اسلامی بحساب آورد·

بنظر من٬ پروپاگاندای جاری و جنگی نتانیاهو در حمله به پایگاههای هسته ای جمهوری اسلامی٬ این تنها دژ دولتی سرپای تروریسم اسلامی٬ ماشۀ این ضرورت را كشید٬ كارت دعوت را برای تروریسم اسلامی صادر كرد· باید بخاطر داشت كه موقعیت راست افراطی و نژادپرست دم و دستگاه اسرائیل بهمان اندازۀ اسلام سیاسی متزلزل و درحال اضمحلال است· بدون تروریسم اسلامی٬ راست افراطی نیز علت وجودی سیاستهای جنگ طلبانه خود را از دست میدهد· اینكه نهایتا چه بهانۀ خاصی برای انجام عملیات لازم بود علی السویه است٬ آیا جمهوری اسلامی در پس تهدیدات "انتقام شدید" از بستن سفارتش در كانادا تاریخ قطعی این حمله را مشخص كرد؟ ممكن است آری٬ ممكن است نه· هر چه كه بود٬ علت این عملیات اعتراض به یك فیلم ضد اسلامی نبود· بهانۀ همیشگی "توهین به اسلام" فیلم آقای سم بسیل قرار بود نقش یك توجیه "مردم پسند"٬ نقش یك چسب متحد كننده بین جریانات مختلف اسلام سیاسی و ایجاد سمپاتی در افكار عمومی غرب را بازی كند كه اتفاقا به ضد خود تبدیل خواهد شد· چرائیش را پایین تر توضیح میدم·

عملیات تروریستی اسلامیون در بن قاضی لیبی بدترین انتخاب٬ بدترین حركت اسلام سیاسی در بازی موش و گربه ای اسلام سیاسی  با غرب بود· چرا؟ یكی از عواقب یازده سپتامبر ٢٠٠١ مظلوم نمائی اسلام سیاسی در اذهان عموم و شریف غرب بود كه به آزادیهای مدنی و از جمله آزادی عقاید احترام میگذارند· اسلام سیاسی با تكیه به سیاست نسبیت فرهنگی دول غربی٬  موفق به ایجاد یك سردرگمی و مانیپولاسیون در مورد آزادی عقاید و احترام به عقاید شده بودند· میگفتند: "هر كس به اسلام توهین كند به من توهین كرده است و در نتیجه مرا از حق داشتن عقیده آزاد محروم كرده است"· نه تنها این كه با اتكا به همین سفسطه تلاش كردند بساط اسلامی خود را در جوامع غربی از جمله در موارد تحمیل حجاب اسلامی٬ تربیت كودكان در مدارس و دادگاههای شریعه پهن كنند·  در عالم واقع اما٬ اولا ضمن اینكه هر كس محق است هر عقیده ای داشته باشد اما خود آن عقیده لزوما قابل احترام نیست· دوم اینكه نهادهای یك جامعه باید بر فاكت٬ یعنی عاری از پیشداوریهای عقیدتی٬ استوار باشد نه بر حسب عقیدۀ افراد· این مبانی عینی منافع كودكان است كه بعنوان مثال باید  در تربیت كودكان حاكم باشد نه نظر والدۀ پیشداور كودك· اسلام سیاسی اساسا با اتكا به ١) حمایت مالی و لجستیكی جمهوری اسلامی ٢) سسفسطه فوق و ٣) سیاستهای نسبیت فرهنگی توانست شاخۀ سیاسی خود در غرب را نفوذ و گسترش دهد·

بنظر من عملیات تروریسم اسلامی در بن قاضی٬ كل ماجرای تروریستها (چه اسلام سیاسی و چه میلیتاریسم غربی) را در انظار عمومی غرب عیان تر كرد كه نتیجۀ بلافاصله آن انزوای اسلام سیاسی در غرب خواهد بود چرا كه از منظر افكار عمومی غرب٬ دول غرب برای نجات جان مردم بن قاضی از سلاخی قذافی در لیبی مداخله نظامی كرده بودند· دور از انتظار نیست كه واكنش مردم در غرب مورد عملیات تروریسم اسلامی در بن قاضی چنین باشد: "غرب آمد جانتان را در بن قاضی نجات داد٬ شما رفتین بخاطرعقیده خود دست به یك عملیات تروریستی علیه غرب زدید· آیا باز هم انتظار دارید من غربی در شهر غربی خود به عقایدتان٬ به مدارس و حجاب و دادگاهتان احترام بذارم؟ به چه دلیل باید مخالف یك فیلم ضد اسلامی باشم؟ "

خلاصه كنم٬ سیر اضمحلال تروریسم با انقلابات خاورمیانه و زدن قلب تروریسم اسلامی٬ كه در یازده سپتامبر ٢٠٠١ عروج كرده بود٬ شروع شد· عملیات یازده سپتامبر ٢٠١٢ تروریسم اسلامی حكم انتحار را برای آن داشته٬ سیر اضمحلال تروریسم اسلامی را به نتیجه قطعی آن خواهد رساند· یكی از عواقب جانبی انزوای اسلام سیاسی و شاخۀ تروریستی آن در غرب٬ سردرگمی و نهایتا ایزوله كامل سیاست حمایت از جمهوری اسلامی توسط سازمانهای ضد امپریالیست خواهد بود·

بنظر من٬ قطب دیگر تروریسم٬ یعنی میلیتاریسم غربی٬ و مشخصا در خاورمیانه نیز بشدت افول خواهد كرد: با اولین اقدام احمقانۀ هئیت حاكمۀ مذهبی٬ دست راستی و راسیست اسرائیل·

یادداشت بالا متكی بر تحلیل همه جانبۀ زیر از دو قطب تروریستی است:
دنیا پس از یازده سپتامبر٬ منصور حكمت

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا