بحران معیشتی در متن رونق سرمایه و اعتراضات جاری


مسئله اصلی انتخابات اخیر فدرالی در كانادا تامین معیشت بود. افزایش سرسام آور هزینه مسكن باعث افت قابل توجه استاندارد زندگی اغلب توده مزد بگیر در كانادا شده است. هو كردن خودبخودی داگ فورد نخست وزیر اونتاریو توسط (دهها) هزار(ان) نفر در تابستان گذشته در یك مناسبت غیر سیاسی، مسئله محوری انتخابات و سرنوشت آن را مدتها پیش از شروع كمپینهای اخیر انتخاباتی بر همه عیان كرد. تنفر از داگ فورد ناشی از سیاستهای او در قطع خدمات درمانی، آموزشی و مددكاری اجتماعی است. اینهمه در ایامی رخ میدهد كه نرخ اشتغال در كانادا حدود 95 درصد و نرخ رشد اقتصادی حدود 2 درصد است. در آمریكا، كلان شهرهای لس آنجلس و نیویورك شاهد تظاهرات مزدبگیرانی شده است كه خواهان كنترل دولت بر نرخ اجاره های سرسام آور مسكن هستند. بروز بحران مالی سالهای 2007 و 8 در بازار مسكن تجلی پیدا كرد و امروز درست برعكس، رونق بازار مسكن باعث بحران معیشتی كارگران در اغلب كشورهای غربی شده است، بحرانی كه خود را در تامین هزینه مسكن نشان میدهد. آنچه مسلم است اینكه اقتصاد سرمایه داری آمریكا با نرخ اشتغال 96 درصدی همانند اقتصاد كانادا دچار بحران اقتصادی نیست. لزومی به تكرار آمارهای آكسفام و مجله فوربز در تصاحب ثروتهای افسانه ای انگشت شماری میلیاردر دو و سه رقمی نیست، همه میدانیم. میدانیم كه منشا ثروت، طبیعت و كار است. میدانیم كسانی كه جز قوه كار چیزی برای فروش ندارند، این خالقین بیشترین ثروتها، امروزه روز به سختی قادر به تامین هزینه مسكن و قوت روزانه خود هستند. انباشت ثروت در دست معدودی میلیاردر ارتباط مستقیمی با بحران معیشتی توده وسیع مزدبگیر دارد. بحران معیشتی جاری نتیجه كاركرد عادی اقتصاد دردوران رونق سرمایه است. این نكته حائز اهمیت است. دم و دستگاه تبلیغاتی سرمایه داری چنین تلقین میكند كه اگر اقتصاد رونق داشته باشد همه آحاد جامعه، از سرمایه دار تا كارگر از آن بهره میبرند، دروغی كه هیلاری كلینتون آنرا با عبارت "تریكل داون" مشهور و همزمان خود را مضحكه خاص و عام كرد. همچنین به گزارش آكسفام سال گذشته درست به همان نسبتی كه بر ثروت افسانه ای میلیاردرها افزوده شد، كارگران و كم درآمدها فقیر تر شدند. در همین ایام نرخ رشد جهانی اقتصاد بالغ بر سه و نیم درصد بوده است. این نرخ بهیچوجه نشاندهنده بحران اقتصادی سرمایه نیست. سرمایه رشد كرده است، ثروت انباشت شده است و كم درآمد، فقیر ترشده است! این نتیجه كاركرد معمول سرمایه است، نتیجه بحران آن نیست. رفقائی از طیف سوسیالیستی كارگری متاسفانه با منطق سرمایه داری همراه میشوند، بحران معیشتی كارگر را ناشی از بحران سرمایه میدانند. آنها قیامها، شورشها و خیزشهای انقلابی در ماه گذشته را نتیجه بحران سرمایه میدانند غاقل از اینكه چنین خطائی اقرار ضمنی به این امر است كه اگر سرمایه دچار بحران نباشد، شرایط معیشتی كارگر خوب و مطلوب خواهد بود. این موضع در بهترین حالت نماینده دیدگاهی رفرمیستی به معضل بحران معیشتی كارگر است. دیدگاهی كه فراموش میكند كه دولتهای رفاه استثنائی در سیر تكاملی سرمایه داری بودند، قاعده نبودند. قاعده رابطه سرمایه داری، انباشت سرمایه و ناگزیر به تنگنا گذاشتن سطح معیشت كارگر است. علت وجودی دولت رفاه رونق سرمایه نبود، خطر كمونیسم بود.

ممكن است گفته شود چه اهمیتی دارد كه بحران معیشتی كارگر ناشی از بحران سرمایه باشد یا ناشی از رونق آن. نتیجه در هر صورت طغیان توده عاصی مزدبگیر علیه وضعیت حاكم است. تا اینجا مشكلی نیست اما این تمام ماجرا نیست. سرمایه داری در شرایط بحران اقتصادی قدرت مانور كمتری در مقابل طغیان گرسنگان دارد. بحران سرمایه با انهدام سرمایه همراه است در حالیكه رونق سرمایه تمایل به گسترش سرمایه گذاری، افزایش اشتغال و همزمان كاهش هزینه قوه كار را دارد. رفرمیسم در دوره بحران سرمایه امكان ابراز وجود جدی ندارد، در دوره رونق دارد. شرط لازم رفرمیسم خطر سوسیالیسم و شرط كافی برای آن درجاتی از رونق سرمایه است. سرمایه داری در هیچیك از كشورهای لبنان، شیلی، عراق، هنگ كنگ و اكوادار دچار بحران اقتصادی نیست. در عراق و لبنان اشكال تمركز ثروت و انباشت سرمایه، بدلیل انحصار دولت در سرمایه گذاریهای اصلی آن كشورها، شكل دزدی مستقیم مسولین حكومتی را بخود گرفته است. در عراق پسا صدام بودجه چهار سال كشور را یكجا قورت دادند. در لبنان، حریری بمحض جدی شدن اعتراضات طرح اصلاحات "سخاوتمندانه" ای را پیش كشید. صرف اعلام آن طرح نشان داد كه پروپاگاندای دولت لبنان مبنی بر "بدهی خارجی" دولت بعنوان عامل فقر و فلاكت مردم پوچ بود. در عراق و شیلی نیز به همین ترتیب. بمحض جدی شدن اعتراضات، دولت بلافاصله از خزانه اش محلی برای تامین بودجه اصلاحات را پیدا كرد. این توان مانور بازگو كننده تفاوت دولت در دوره رونق با دولت در دوره بحران سرمایه است.

در صحنه سیاسی، علاوه بر مانور دولت برای مهار اعتراضات، اپوزیسیونهای رنگارنگ دم و دستگاهی با وعده اصلاحات پا بمیدان میگذارند، تلاش میكنند اعتراضات مردم را مهار كنند. ما در هر دو مورد عراق و لبنان شاهد بودیم كه شالوده اعتراضات چند هفته اخیر تماما كارگری بوده است. در عین حال ــ در كنار تمام نقاط قوت و ضعف فعالین سوسیالیست كارگری ــ خطر تسلط اصلاح طلبی بر این اعتراضات جدی است چرا كه بورژوازی بدلیل در بحران نبودن سرمایه توان وعده وعید و مانور دارد.

بدون داشتن تصویری واقعی از موقعیت جاری رونق ــ هر چند شكننده ولی در هر صورت رونق ــ سرمایه و مابازای سیاسی آن نمیتوان با گرایشات باز دارنده ای مانند رفرمیسم مقابله كرد. نكته نوشته جاری همین است.
***

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا