پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۱۸

در عكس العمل به سقوط عفرین: اشك تمساح برای كودك عفرین

تصویر
علت حمایت چپ ضد امپریالیست از عفرین دفاع از انسانیت درتهاجم وحشیانه تركیه به عفرین نبود. اگر چنین بود، این چپ باید خواستار عقب نشینی وای پی جی از عفرین از همان روز اول میشد چرا كه با عقب نشینی وای پی جی در دو ماه پیش، تركیه با دست انداز سختی برای حمله به عفرین مواجه میشد، بهانه ای برای حمله نداشت. پس تظاهراین چپ به اشك برای كودك عفرین فقط همین بود، تظاهر. این چپ نشان داده است كه متاسفانه ظرفیت چندانی در دفاع از انسانیت ندارد. در همین سوریه همزمان با عفرین تهاجم وحشیانه دیگری در فاصله نه چندان دوری از عفرین، توسط اسد و روسیه، در حال وقوع است و چپ ضد امپریالیست و حامی جناح سوریه ـ روسیه هیچ علاقه ای به جلوگیری یا حتی پخش خبری از كشتار كودكان غوطه شرقی نداشت و ندارد. دفاع از عفرین سیاسی بود. این چپ مدافع وای پی جی بود. سیاستی كه در درگیریهای جاری جانبدار جناح ایران ـ سوریه ـ روسیه است. این ادعا كه وای پی جی بهشتی بصرف بهشت برای ساكنین عفرین درست كرده بود، ادعائی پوچ بیش نیست. (همین ادعا را اسد در مورد بخشی از دمشق دارد). وای پی جی تا همین امروز نیز در اتحاد با جناح روسیه ـ سوریه عمل

آیا جنبش كارگری در ایران مستاصل است؟

تصویر
جواب كوتاه: خیر، ابدا نیست. جواب مفصل از قرار زیر است. فقر و فلاكت شدید در ایران و ظهور شعار كنایه ای ”مرگ بر كارگر“ در كنار افزایش آمار خودكشی كارگران بدلیل فقر ممكن است به این ایده كه جنبش كارگری در ایران در موقعیت حاد تدافعی قرار گرفته و مستاصل است دامن بزند. بنظر من كارگری كه بخواهد خودكشی كند، اهل خیابان رفتن و شعار دادن نیست، او میرود خودكشی اش را میكند! حتی اگر از نظر روانشناسی هم به این پدیده نگاه كنیم، انسانی كه در حد خودكشی مستاصل است انگیزه ای برای خیابان رفتن و اعتراض ندارد. برای اعتراض باید دریچه ای از امید باز باشد. كسی كه به خیابان میرود و شعار   میدهد آنقدر به زندگی دل بسته است كه حاضر شده باشد برای یك زندگی بهتر پا به عرصه مبارزه بگذارد. چنین كارگری حتی اگر شعارِ رقت انگیز و تدافعی "مرگ بر كارگر"   را هم بدهد، بدنبال بهبود زندگی است منتها به شیوه ترحم طلبی. این نفس ترحم خواهی است كه غیر قابل دفاع است و بدرجاتی نشانی از استیصال او را دارد اما این بهیچوجه آخر خط نیست. از رواشناسی كه بگذریم، طرح شعار ترحم جو ناشی از یك گرایش سازشكارانه در درون جنبش كارگ

"استیون هاوكینگ: سوسیالیستی كه میخواست به ستاره ها سفر كند!"

تصویر
تیتر بالا عنوان مقاله ای در "ان وای تید" نشریۀ چپگرائی است كه در كشورهای اروپای شمالی بزبان سوئدی منتشر میشود [١] . آشنائی من با هاوكینگ البته از سر سیاست یا آرمانهای سوسیالیستی او نبود. من نیز مانند   اغلب كنجاوان به علم فیزیك و دوستداران هاوكینك از طریق كتاب "تاریخ مختصر زمان" با استیون هاوكینگ آشنا شدم و از ابتدای دهه نود میلادی بكرات به او رجوع كردم. همانند میلیونها نفر دیگر كه اسم هاوكینك برایشان به یك نام خانگی تبدیل شد، نام او جزئی از آرایش خانه ام شد. دیروز صبح اول وقت با شنیدن خبر فوت او گوئی آشنائی نزدیك را از دست دادم، گوئی فردی كه نه عضوی از خانواده اما در خانه ام زندگی میكرد و به او خو گرفته ام را از دست دادم. متاثر، متاسف و غمگین شدم. بفاصله كوتاهی پس از آن روی دیوار فیسبوكم در یادبود دو دوست دیرینه ام نوشتم:  ١٤ مارس: دو متفكر بزرگ و بیخدا فوت كردند. كارل ماركس ١٨٨٣، استیون هاوكینگ ٢٠١٨. یاد و كارهایشان همیشه زنده باد! یك دوست مجازی معترضانه عكس العمل نشانداد و گفت كه بصرف بیخدا بودن هاوكینگ نباید او را با ماركس مقایسه و همتراز كرد. نوشتم ك

جنبش رهائی زن منفصل از جنبش كارگری، چرا؟

تصویر
آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی طی قریب چهل سال گذشته یك تغییر پایه ای در آرایش   جنسی  قوه كار تولیدی در ایران بوجود آورده است. خبر آنلاین بما میگوید قریب به ٨٠ درصد از زنان شاغل نیستند و این شامل هفتاد درصد از زنان تحصیلكرده نیز میشود. از ٢٧ میلیون زن آماده به كار تنها سه میلیون نفر (طبق آمار سال گذشته) شاعلند. تصور اینكه زنان شاغل در بخشهای خدماتی و اداری بكار گماشته شده باشند دور از انتظار نیست. البته اشتغال عملی زنان بیش از تعداد رسمی بالاست اما از آنجا كه زن ناچارا به مشاغل "غیر رسمی" تن میدهد نه تنها تحت پوشش هیچ قانونی قرار نمیگیرد كه لاجرم خود را در یك موضع تدافعی قرار میدهد. عجیب نیست كه ما زنان را بندرت در اعتصابات كارگران میبینیم و اگر ببنیم آنها بعنوان "خانواده" و "حامی" حضور دارند. بنظر میاید نتیجه تبعی تبعیض جنسی بر زنان، "انفصال" دو جنبش كارگری و زنان از یكدیگر شده باشد. اغلب بیست و چهار میلیون زن بیكار به طبقه كارگر تعلق دارند اما قدرت فرد در جامعه سرمایه داری تابعی از جایگاه اقتصای اوست. زن شاغل بمراتب بیش از زن بیكار میتواند

عفرین، قوتا: تقسیم اشكها

تصویر
نمیدانم چقدر از حكایت "بهشت" عفرین صحت داشته باشد. اما صرف اینكه عفرین در جنگ خانمانسوز شش هفت ساله در سوریه درگیر نبوده است آنرا از سایر مناطق سوریه متمایز میكند. این ادعا كه غرض از تهاجم فاشیستی اردوغان به عفرین جلوگیری از سرایت "بهشت" به تركیه است، اغراق   آمیز بنظر میاید البته اگر آنرا در اساس پروپاگاندای وای پی جی تلقی نكنیم. نباید فراموش كرد كه وای پی جی طی سالهای ٢٠١١ به بعد با دیپلماسی متداول ناسیونالیستهای كرد یعنی سازش با دولت مركزی بنفع   حاكمیت محلی توانست پس از خروج نیروهای اسد و با سركوب مخالفین اسد اتوریته خود را بر مناطق كردنشین تثبیت كند. هدف اسد از اقدام فوق اجرای سیاست تفرقه بینداز و حكومت كن بود چرا كه اگر ناسیونالیست های كرد همراه با تودۀ ناراضی با دولت اسد درگیر میشدند، شانس بقای حاكمیت اسد بشدت تنزل پیدا میكرد. سوال اینست كه چرا امروز دولتهای سوریه و روسیه اولا اجازه ورود ارتش تركیه به سوریه را صادر كردند و ثانیا اگر بر فرض محال تركیه بدون توافق با آنها وارد سوریه شد، چرا بكمك یار غار خود، وای پی جی، نمیشتابند؟ جواب این سوال نیز كلاسیك