دیوار برلین را بهم برگردان

وقتي شوروي و اقمارش فروپاشيدند و هلهله شادي غرب بالا رفت٬ زماني كه پايان تاريخ٬ همزيستي گرگ و ميش و برقراري دمكراسي را كمونيستهاي سابق طوطي وار تكرار ميكردند٬ وقتي هر چه بوئي از سوسياليسم و انسانيت ميداد را با عربده هاي "استالينيسم" سعي ميكردند خاموش كنند۔۔۔ ما گفتيم با حذف چپ از جامعه٬ دوران سياه بشري تازه آغاز ميشود۔ ما گفتيم جریانات ارتجاعی با ایدئولوژیهای كپك زده به جلو ميفتند و خون و كثافت به جامعه ميپاشانند٬ ما گفتيم مذهب و بازار آزاد و دمكراسي و ناسيوناليسم ميداندار تاريكترين دوران سرمايه داري در دو قرن گذشته ميشوند۔ ما نه تنها گفتيم٬ كه با جثه كوچكمان عليه اين دوران قهقرائي ايستاديم۔ حزبي كمونيستي تر از قبل درست كرديم و بقول منصور حكمت پنجره اي شديم به آيندۀ انساني و روشن آينده۔ 

قهقرايي كه بشر از آنهگام تا كنون در آن سقوط كرده است را امروز نهادهاي سرمايه داري با آمار و ارقام به ما اطلاع ميدهند۔ از آمارهاي آكسفام در انباشت افسانه اي ثروت در دست قليل ترين جمع در كل تاريخ بشري٬ از گسترش توحش اسلاميون در خاورميانه و خاور دور و شمال و مركز آفريقا و اروپا و آمريكاي شمالي٬ از حكومتهاي مافيائي در كشورهاي شرقي اروپا٬ از حاكميت سرمايه داري عريان ( "نئو ليبراليسم")در تمام جهان ٬ از هويتهاي قبيله اي٬ مذهبي و ملي كه توجيه تئوريك مردم رنگ-كن سرمايه داري در اين دو و نيم دهه گذشته بوده اند ۔۔۔ همه و همه اجزا آن دوران سياهي است كه ما دو نيم دهۀ پيش عروج نحسش را هشدار داديم و برعليه اش٬ تا آنجا كه ميتوانستيم٬ ايستاديم۔ 

در همان دو و نيم دهه پيش اينرا نيز گفتيم كه جامعه با يا بدون كمونيسم بورژوائي بلوك شرق سابق٬ به چپ كمونيستي احتياج خواهد داشت۔ هيچ ملائي٬ هيچ مكلاي بازار آزاد٬ هيچ شاه و شاهزاده٬ هيچ كمونيست سابق نئوكان شده و هيچ اوباش مافيائي حاكم بر اغلب كشورهاي دنيا پرچمدار "افزايش دستمزد"٬ "برابري حقوق زن و مرد"٬ "حق كودك"٬ "كاهش ساعات كار"٬ "كوتاه كردن دست مذهب بر زندگي مردم"٬ "آزادي و برابري" نميشود۔ اين چپ جامعه است كه علمدار انسانيت و خلاصي از قهقراي كنوني است۔ مردم در اقصي نقاط جهان در اين دو و نيم دهه بارها و بارها تلاش كردند چپ بمعناي اجتماعي٬ يعني نماينده حقوق انساني و آزاديخواهانه٬ را به مركز ثقل سياست تبديل كنند۔ از انتخاب چپ بورژوائي در آمريكاي لاتين در اواسط دهه ٩٠ گرفته تا اعترضات صدها ميليوني در سال ٢٠٠٣ عليه حمله آمريكا به عراق٬ از خيزش انقلابي سال ٢٠٠٩ در ايران گرفته تا انقلابات شكست خورده سال ٢٠١١ در خاورميانه و امروز در تلاش براي خاتمه دادن به رياضت اقتصادي در يونان (و سپس اسپانيا و پرتقال و ايتاليا و ايرلند و ۔۔۔) همه و همه اثباتي بر اين حكم بوده و هستند كه تا  جامعه بشري در زنجير يك سيستم بهره كش است٬ به چپ احتياج دارد۔ امروز بيش از پيش۔ بهمان نسبت كه سيستم بهره كش امروز يك نام خاص دارد٬ سرمايه داري٬ چپي كه نماينده آرمانهاي انساني است نيز نام خاص دارد: سوسياليسم كارگري۔

از قاعده كلي بالا و از تلاش بدون وقفه انسان براي رسيدن به آزادي و برابري سوسياليسي كه بگذريم٬ در مقايسه با نكبتي كه امروز بر ٦ ميليارد و ٩٠٠ ميليون ساكنين كره زمين با عنوان بازار آزاد و دمكراسي و مذهب و وطن پرستي حاكم شده است٬ ديوار برلين٬ بقول لئونارد كوئن٬ نمادي از حسرت و نوستالژي بشر از جامعه متمدن بشري است: ديوار برلين را بهم برگردان!

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا