پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۱۵

رفراندوم یا انقلاب؟ راه حل یونان

تصویر
ن آنچه دولت سیریزا بعنوان "معضل" یونان مطرح میكند و نیمی از پنج ماه حاكمیتش را دركریدورها و مجالس مذاكره با ترویكا سپری كرده است، باز پرداخت بدهی یونان به اتحادیه اروپا (و مبلغ كوچكی به صندوق بین المللی پول) است. بعبارت دیگر دولت محلی (یونان) به دولت مركزی (اروپای واحد) بدهكار است و ما باید باور كنیم كه قساوت دولت مركزی عامل فلاكت و اوضاع اسفبار مردم یونان شده است. این حكایت بیشتر شبیه یك سوپ ـ اپراست. شخصیت بد، دیو و قصاب این نمایش خانم مركل است و آقایان سیپراس و واروفاكیس مظلومان سوپ اپرائی هستند كه مردم یونان هر روز آنرا در اخبار رسانه ها دنبال میكنند. مشكل چیست، راه حل كدام است؟ در حالت عادی، دولتهای سرمایه داری بصورت روتین خود را بدهكار میكنند بدون اینكه قایقی كه بر آن سوارند دچار تلاطم جدی شود. حجم بدهی دولت آمریكا در طول حكومت اوباما، سالانه حدود یك و نیم تریلیون دلارافزایش یافته است. دولت آمریكا نه تنها با ١۵ تریلیون دلار جاریش دچار تلاطمی كه در یونان است نیست، كه هنوز هم بعنوان یك تك كشور و با معیار تولید ناخالص ملی، بزرگترین اقتصاد دنیا بحساب میاید. پروسه

رفرمیسم نو ـ قسمت دوم

تصویر
منشا بدهی دولتها و بهانۀ ریاضت اقتصادی مجلۀ اكونومیست در سایت خود صفحه ای لایو به بدهی دولتها اختصاص داده كه در آن لحظه به لحظه رقم بدهی را به روز میكند. این رقم از ٢۵ تریلیون دلار در ٢٠٠٤ به ۵٦ تریلیون دلار آمریكا تا به امروز رسیده است. سوالی كه اغلب ما بدرست مطرح میكنیم اینست: "دنیا" به چه كسی بدهكار است؟ اقتصاددان بورژوا برای این سوال جوابی ندارد، توجیه دارد. اما وقتی صحبت از راه حل مقابله با بدهی ها بمیان میاید، همه دولتها و اقتصاددانان سرمایه همزبانند: برقراری سیاستهای ریاضت اقتصادی. بدهی حكمرانان قدمتی هزاران ساله دارد، احتمالا به قدمت جوامع طبقاتی. علت اصلی و واقعی بدهی دولتها چیست؟ ماركس در جلد دوم كاپیتال پروسه چرخش سرمایه را زیر میكروسكوپ میبرد. او سه لحظۀ سرمایه ـ مالی، تولیدی، تجاری ـ را بررسی و مكانیسم متحقق شدن سود خالص (از این پس به اختصار سود خطاب میشود)  را نشان میدهد. در این رهگذر، در زیر فصل چهارم كتاب و با عنوان "مواجهۀ عرضه با تقاضا" یكی از معماهای اقتصاد سیاسی را مورد بررسی قرار میدهد. ماركس میگوید در پروسه تولی د كالا، مجموعه ای از

رفرمیسم نو ــ قسمت اول

تصویر
مقدمه موج وسیعی از یك رفرمیسم نو در دنیا براه افتاده كه منشا آن غرب است. طیفهای اجتماعی كه به این موج پیوسته اند هم شامل سرمایه داران و هم كارگران میشود. از میان طبقه سرمایه دار میتوان به نام میلیاردرهای آمریكائی نظیر سروس، بافت، بیل گیتس و نیك هاناور ــ كه مبلغ "از من مالیات بگیرید" اند ــ و شركتهای غول پیكر آی تی نظیر اپل، فیس بوك، گوگل و مایكروسافت برخورد كرد ــ این شركتها اخیرا حداقل دستمزد در شركتهای خود در آمریكا را به ١۵ دلار افزایش دادند. در سطح سیاسی، احزاب تازه نفس و غیر دم ودستگاهی ای كه بر موج اعتراضات ضد سیستمی مردم در چند سال گذشته سوار شدند ــ خصوصا اعتراضات جنبش اشغال ــ امروز جای خالی احزاب ورشكسته سوسیال دمكراسی پس از جنگ دوم جهانی را پر میكنند. شاخص ترین این احزاب سیریزا و پودموس هستند. سایر احزاب رفرمیسم نو شامل حزب دمكراتیك خلق ها در تركیه، حزب چپ در آلمان، حزب اس ان پی در بریتانیا، حزب چپ در فرانسه، حزب سین فین در ایرلند، جبهه كارگران در كرواسی، اتحاد چپ در اسلوونی و بلوك چپ در پرتغال میشود. این احزاب تا كنون توانسته اند حمایت جمع وسیعی از