خوشحالم که حامد خاکی در نوشته "چند کلمه راجع به بحث سلبی-اثباتی و نقد عباس گویا به این بحث" بحثی رفیقانه ارائه داده است﮳ از فرصت استفاده میکنم نکاتی که در بحث اصلی مطرح نکرده بودم در پاسخ به حامد مطرح میکنم﮳ درک حامد از بحث سلبی – اثباتی در این جملات بخوبی بیان شده و بنظر من درک غالب حامیان این نظریه است: « مراحلی در دوران انقلابی هستند که بیش از هر چیزی دوران سلبی است ، هیچ نیرویی تا به عنوان نماینده سلب وضع موجود شناخته نشود، به عنوان نیرویی که پیشاپیش همه پرچم نفی وضع موجود را دست دارد شناخته نشود، کسی به حرفهای هرچند زیبا و منطقی اثباتیاش گوش فرا نمیدهد .» حامد پیشتر گفته بود « به نظر من این بحث بطور سوبژکتیو و عام نه تنها اشکالی ندارد بلکه به شدت مارکسیستی و درست است » (تاکیدات در همه جا از من) ما در اینجا نیز با تحلیلی روبرو هستیم که فرضش تفکیک سلب از اثبات است. صحبت من اما بر سر این بود که اگر ما متد دیالکتیکی مارکس در شناخت را بکار ببریم، سلب و اثبات دو وجه تفکیک ناپذیر یک واقعه واحد هستند. بار اثبات مارکسیستی بودن متد شناخت بعهده مدعی آن است، نمیتوان م