به چه کسی و چه چیزی جواب میدهد؟

 

 ایرج فرزاد ظاهرا در جواب به نوشته ای از من «درباره کمپین "نه به جمهوری اسلامی"»[1]  مطلبی با عنوان «حال که شوروی فروپاشیده است و کمونیسم کارگری متحزب نیست…»[2] را در سایتهای مختلف منتشر کرده است. به علاقمندان توصیه میکنم هر دو نوشته که لینکهایشان در زیر این یادداشت آمده است را بخوانند و جواب  این سوالات را بیابند:

1)    یادداشت ایرج فرزاد چه ربطی به نوشته من دارد؟

2)    مستقل از اینکه فرزاد جوابی به من داده باشد یا خیر، آیا یادداشت او معنا و محتوائی دارد؟

آنچه باقی میماند این است که نوشته ایرج فرزاد جواب به چه کس و چه چیزی است. قریب نیمی از نوشته او مقدمه ای کاملا بیربط به موضوعات مورد بحث است. تنها در یکی از پاراگرافهای بعدی و آنهم در نیمه های پاراگراف معلوم میشود که مطلب او از قرار و از جمله در جواب به نوشته من است.

میگوید: «عباس گویا به بهانه نقد کمپین “نه به جمهوری اسلامی” به کالبد شکافی “سوسیالیسم غیر کارگری” منصور حکمت و در پرده نقد بحث “سلبی – اثباتی” او پرداخته است.» 

من هیچ کجا عبارت "سوسیالیسم غیر کارگری" را به کمونیسم منصور حکمت نسبت ندادم. تنها در یک دنیای تب آلود میتوان آنچه وجود خارجی ندارد را بعنوان فاکت مطرح کرد. ثانیا من نه در "پرده" که بصراحت اجزا بحث جنبش سلبی و اثباتی را نقد کردم و اگر قصدم نقد هر مقوله دیگری بود، آنرا نیز بصراحت نقد میکردم.

میگوید:« اگر در خلوت شخصی هنوز خود را مجاب نکرده اند که چرا از مبانی کمونیسم کارگری و تاریخ جدالهای سرنوشت ساز مارکسیسم انقلابی با سوسیالیسم خلقی گسسته اند» 

نقد من اتفاقا نه تنها در گسست از جدالهای سرنوشت ساز مارکسیسم انقلابی نیست که درست برعکس، در تائید و تاکیدی بر لزوم آن مباحث در شرایط جاری است. در "درباره کمپین نه جمهوری اسلامی" نوشتم:«اتحاد مبارزان کمونیست و نقد پوپولیسم در آندوره، با شفافیت بخشیدن به سوسیالیسم مارکسی دقیقا در چنین متنِ اثباتی ای بود که سرها را در قطب چپ جامعه بطرف خود برگردانده، آهنربای قطب پیگیر انقلاب، قطب سوسیالیستیِ شدند چرا فرزاد نتوانسته است حتی یک نقل قول از من بیاورد؟ آیا او اصلا میداند به چه کسی و به چه چیزی جواب میدهد؟

عقل سلیم حکم میکرد که اگر آقای فرزاد دفاعی از بحث جنبش سلبی و اثباتی دارد، آنرا به سیاق آکادمیسینهای مورد علاقه سوئدی اش به بحث بگذارد. او کوچکترین تلاشی برای طرح و اثبات نظرش نکرده است که سهل است حتی از طرح یک کلمه معنا دار عاجز مانده است. او انتخاب کرده است که بدرازای 2300 کلمه گرد و خاک بپا کند، تئوری توطئه کشف کند و در پاسخ به موهومات خود، پارانوید وار هر چه در انبان ناسزاگوئی دارد را پرتاب کند. باشد، ما هم به آنطرف خیابان میرویم تا او با فراغ بال هر چه دوست دارد فریاد بکشد. برخلاف آقای فرزاد من فکر نمیکنم او بقول خودش دچار «معضل و یا عقده  روانی شخصی و یا جدل درونی و ابراز ندامت تکراری در محضر خویش» شده باشد اگر چه بطور قطع نمیتوانم آنرا تایید یا رد کنم. نهایتا خود او باید بگوید مشکلش دقیقا چیست.

امیدوارم، فقط امیدوارم قلم ایرج فرزاد نماینده فکری ایرج فرزاد باشد و بس. تنزل کمونیسم کارگری به فرقه دراویش صوفی مسلک بدترین ضربه ممکن به میراث منصور حکمت و تمام آنچیزی است که او عمرش را برایش صرف کرد. حکمت با داشتن دوستانی نظیر فرزاد به دشمن نیاز ندارد.

**

منابع

[1]

·         درباره کمپین "نه به جمهوری اسلامی"          http://www.azadi-b.com/?p=5567

·         درباره کمپین "نه به جمهوری اسلامی"  (2)   http://www.azadi-b.com/?p=5621

·         درباره کمپین "نه به جمهوری اسلامی"  (3)   http://www.azadi-b.com/?p=5780

·         درباره کمپین "نه به جمهوری اسلامی" -  بخش پایانی  http://www.azadi-b.com/?p=5859

[2]

·         ایرج فرزاد "حال که شوروی فروپاشیده است و کمونیسم کارگری متحزب نیست…"

·         http://www.azadi-b.com/?p=6017

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نمودار نرخ حداقل دستمزد به دلار در 40 سال گذشته

مردم عقبمانده یا حاكمیت ارتجاعی؟

در محکومیت تحریمهای اقتصادی آمریکا